52«مصر» و دقتى كه در اين باب به عمل مىآيد، نمىتوان گفت آنها اشتباه كردهاند و جز كشور عربى سعودى، تمام كشورهاى اسلامى به خطا رفتهاند!
پس از اين مقدّمه، از ايشان خواستم جريان را به نحو مقتضى به امير فيصل كه شخص روشن و فهميدهاى است برساند و همانطور كه آيتاللّٰه خواسته بودند، محرمانه از ايشان تقاضا كند دستور دهند مأموران شهربانى مزاحم عدهاى كه روز بعد در عرفات مىمانند و شب بعد به مشعر مىروند نشوند.
نامبرده با اينكه باطناً با بنده همعقيده بود، اظهار نمود، استدلالهاى نجومى و رياضى در اينجا بى اثر است و در مقابل حكم محكمۀ شرعيه، جز تمكين چارهاى نيست. امير فيصل هم با بودن امير سعود كارى نمىتواند بكند، بهتر است در اين باب با امير سعود مذاكره شود. . . .
يكى از آقايان علما، به نام بحرالعلوم به ملاقات حضرت آيتاللّٰه آمده، اظهار نمودند كه دو نفر از شيعيان، كه يكى از آنها از اهالى كويت است و هر دو مورد اطمينان ايشاناند، شهادت به رؤيت هلال در شب جمعه 31 مرداد دادهاند.
آقاى شمس قناتآبادى هم شهادت دادند كه شب جمعۀ مزبور، در موقعى كه از شميران به تهران مىآمدند، بدون هيچ زحمتى ماه را ديدهاند. آقاى عباس ناجى، داماد آيتاللّٰه هم كه در آن شب همراه آقاى قناتآبادى بود، اين شهادت را تأييد نمود و از مجموع اين شهادات نزد حضرت آيتاللّٰه رؤيت هلال ذىحجه در شب جمعه 31 مرداد ثابت گرديد و اختلاف دو روز به يك روز مبدّل شد و چون با اختلاف افق، اختلاف يك روز امر عادى است، رؤيت هلال در حجاز در شب پنجشنبه، سىام مرداد، جزو امور محتمله درآمد و چون علم به خلاف آن نداشتند؛ يعنى نمىتوانستند قطع داشته باشند كه ادعاى رؤيت اهالى اينجا برخلاف حقيقت است، مطابق موازين فقهى حكم به متابعت دادند، به خصوص كه بعضى از اجلۀ فقهاى شيعه حتى با علم به خلاف هم، امر به متابعت از جماعت كردهاند.
اين بود كه اكثر حجّاج ايرانى، مطابق دستور حضرت آيتاللّٰه و عدهاى از حضرات علما كه به حجّ مشرف شده