43بيايد و مسجدالحرام را نجس كند؟ ! (سبحانك هذا بهتان عظيم!) .
سيزده ذىحجه، يا چهارده آن، به قول عامه، بعد از ظهر در مسجدالحرام بوديم، انقلابى در مردم مشاهده كردم؛ عربها شادى مىكنند. به يكديگر بشارت مىدهند كه: قُتِل العجمى، قتل العجمى! وقتى به ايرانىها بر مىخورند، دست بر گلو مىگذارند و مىگويند: كلّ عجمي يُذْبَح! . . . .» 1در اين زمينه در گزارش سفارت ايران، به نمرۀ 77/ ح /164 در 30 /9 /1322 ش، آمده است:
«. . . امسال علاوه بر اين بدبختيها كه نصيب حجّاج شده، اتفاقات ناگوار بسيارى در آنجا رخ داده كه منتهى به قتل يك نفر از حجّاج ايرانى گرديده است و چون سفارت مصر كه حافظ منافع اتباع ايران است، در اين باب به اين سفارت خبرى نداده و حجّاجى تاكنون نرسيده بودند، سفارت از اين موضوع بى اطلاع بود. تا اينكه جناب آقاى سيد باقر كاظمى كه از راه مصر به حج مشرف شده بودند ديروز (سه شنبه 29 آذرماه 1322) با اولين كشتى حجّاج مراجعت فرمودند و شرح اين اتفاقات را دادند كه خلاصه اظهارات ايشان در زير به آگهى اولياى امور مىرسد:
در اوايل ايام حج، كه هنوز عده حجاجى كه به حجاز رسيده بودند زياد نبود، شنيده شد تلگرافى از عراق رسيده است داير بر اينكه در حدود پنج هزار حاجى ايرانى در راه هستند. چون دولت شاهنشاهى اجازۀ مسافرت به حجّاج ايرانى نداده بود، تصور نمىرفت عدهاى به اين زيادى توانسته باشند به طور قاچاق از ايران خارج شده باشند. . .
طولى نكشيد كه معلوم شد در حدود شش هزار نفر ايرانى به كويت رفتهاند و عدۀ ديگرى كه به عنوان زيارت عتبات به عراق آمده بودند و از آنجا قصد حج نمودهاند به سمت حجاز حركت كردهاند و دو هزار نفر از آنها در نتيجۀ نبودن وسيلۀ مسافرت، ناچار از بازگشت شده در حدود چهار هزار نفر آنها به حجاز آمدند. . . .
نظر به اختلاف رؤيت هلال ذىحجه،