71. مكه، امّ القرى و مادر شهرها است:
تاريخنگاران بر اين باورند كه زمانى آب تمامىِ كرۀ زمين را فراگرفته بوده، سپس نقطهاى از خشكى پديدار گشته و رفته رفته زمين گسترش يافته است. روز پيدايش خشكى را «دَحْو الأرض» نام نهاده و به حساب ماههاى قمرى، مطابق با 25 ذىقعده شمردهاند.
منابع دينى، نقطۀ آشكار شده در زمين را، همان محلّ كعبه دانسته و معتقدند كه زمين از محلّ كعبه توسعه يافته است. 1در برخى از دعاها نيز اين جمله آمده است: «أللّهمَّ دٰاحِي الْكَعْبَةَ» .
در نظريات جديد زمينشناسان هم، اين نظريه مطرح شده است كه قارّههاى ديگرِ جهان، از نقطهاى در حدود آفريقا و شبه جزيرۀ عربستان جدا شدهاند. 2جالبتر اينكه جاى كنونىِ كعبه، درست مقابل «بيت المعمور» در عرش الهى است و اين هر دو، بيانگر آن است كه كعبه در جهانِ خلقت و در زمين و آسمان محوريّت دارد. 3در روايت آمده است: «. . . وَ وُضِعَ الْبَيْتُ فِي وَسَطِ الْأَرْضِ لِأَنَّهُ الْمَوْضِعُ الَّذِي مِنْ تَحْتِهِ دُحِيَتِ الْأَرْضُ وَ لِيَكُونَ الْفَرْضُ لِأَهْلِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فِي ذَلِكَ سَوَاءً. . .» 42. مكّه شهرىاست با سابقهاى ديرينهكه درآن تمدّنى بزرگ پايهريزى شدهاست:
به دنبال دعاى حضرت ابراهيم خليل عليه السلام مكّه شهريّت يافت و تمدّن دينى در اين شهرِ كوهستانى و سرزمين غير قابل كشت، پايهگذارى شد. آن حضرت از خداوند خواست كه: . . . رَبِّ اجْعَلْ هٰذٰا بَلَداً آمِناً. . . . 5
3. اين شهر و محدودۀ حرم در اطراف آن، از امنيّت برخوردار است و هيچكس حق ندارد آنجا را با ظلم و ستم آلوده كند:
هركس به اين شهر پناه آورد، در امنيّت كامل خواهد بود و حتّى حيوانات و گياهان نيز از تعرّض و آزار مصوناند و كسى حقّ كشتن و يا اذيت كردن آنان را ندارد و گياه حرم را نيز نبايد بكنند و حيات را از آنها بگيرند؛ . . . رَبِّ اجْعَلْ هٰذٰا بَلَداً آمِناً. . . .
و در آيۀ ديگر قرآن نيز آمده است: وَ هٰذَا الْبَلَدِ اْلأَمِينِ. 6و هر تصميم الحادى