12- همانطور كه مَركبِ حمل توشه در حج، غالباً دو لنگه و كفّه دارد، عقل نيز داراى دو كفّۀ «نظرى» و «عملى» است.
زاد و توشه در كفۀ عقل نظرى، معرفت و آگاهى است و در كفّۀ عقل عملى تقوا و ترك گناه.
- مَركبِ حجّ معنوى، استقامت در تحمّل مشكلات و ذكر دائم است. پس زائر خانۀ خدا بايد مانند شتر باشد و سختى، تشنگى، دشوارىِ راه، سنگينى بار و گرسنگى را در راه خدا تحمّل كند و تسليم و راضى باشد.
- همانطور كه حجّ صورى، دورى از زن و فرزند و مال و وطن را به دنبال دارد، حج معنوى نيز خارج شدن از هواهاى دل است؛ . . . وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهٰاجِراً إِلَى اللّٰهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّٰهِ. . . .
- چنانكه حجّ ظاهرى هجرت از سرزمينى به سرزمين ديگر است، حج معنوى نيز تبديل آسمان قلب و سرزمين قواست.
و هنگامى كه آسمان وجود آدمى تغيير كرد، خود را مىشناسد و در پرتو خودشناسى به پروردگارش معرفت پيدا مىكند؛ «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» . 1بلكه فراتر از آن، كسى كه خود را شناخت، پيش از آن خدايش را شناخته و معرفت پروردگارش را ميزان و معيار معرفت خود قرار داده است؛ چرا كه علم حقيقى به معلول، تنها در پرتو علم به علّت حاصل مىشود. ولْيَزُرْ آثار رجال اللّٰه في كليهما وليَلْقِين كلَّ صفيّ
حاجى، در سفر حج، بايد به زيارت آثار مردان الهى و مزار و مشهد ائمۀ هدى عليهم السلام رود و هر بندۀ برگزيدۀ خدا را در سلوك ظاهرى و باطنىاش ملاقات كند.
عارف سبزوارى در ابيات فوق به تفصيل تفاوتهاى حج صورى و حج معنوى را تشريح كرده است.