16محيىالدين در ضمن بيان حكم فقهى وقوف در عرفه، به دو مسأله نيز اشاره مىكند كه يكى عبارت است از «اقامۀ نماز جماعت ظهر و عصر در اول ظهر» ، بدون اينكه ميان دو نماز فاصله بيفتد و اين را سنت حضرت رسول صلى الله عليه و آله مىداند. 1بنابراين، جواز جمع ميان نماز ظهر و عصر - كه شيعه بدان معتقد است و در نظر اهل سنت جايز نيست - در گفتار محيىالدين از سنت پيامبر صلى الله عليه و آله شمرده شده است.
مسألۀ ديگر «گزاردن حج و نماز جماعت» است كه در نظر محيىالدين اقامۀ حج بايد توسط سلطان اعظم صورت گيرد و مردم پشت سر وى نماز به جماعت بگزارند.
و نماز در روز عرفه را نيز به امامت سلطان اعظم بهپا دارند. وى ابتدا مىگويد حاجى بايد پشت سر سلطان اعظم نماز گزارد؛ خواه عادل باشد خواه فاسق. سپس با يك تأويل و توصيۀ عرفانى مىگويد: هركس كه نماز مىگزارد، در حال نماز نيكوكار و غير فاسق است؛ لذا مىتوان به امامت او نماز جماعت خواند! 2حتى حجاجبن يوسف نيز در حال نماز فاسق نيست و با او نيز مىتوان نماز جماعت خواند! 3بنابراين، محيىالدين نيز اعتقاد دارد كه امام جماعت بايد عادل باشد ولى طبق توجيه عرفانى خاص او، هر نمازگزارى در حال نماز، لزوماً غير ظالم است. كه در اين صورت قيد اولى براى عادل بودن امام جماعت زايد مىگردد!
به نظر مىرسد تأويل و توجيه عرفانى مسأله، شيخ اكبر را از فلسفۀ شرط عدالت امام جماعت و بالاتر از آن، امام حكومت دينى غافل ساخته است؛ زيرا عادل به كسى نمىگويند كه در وقت خاصى ظلم نكرده و به كار نيك مشغول باشد. بلكه عادل كسى است كه ملكۀ عدالت داشته باشد؛ يعنى به فكر ظلم و جور نباشد و هدف او اجراى عدالت و دورى از ظلم باشد. چنين شخصى اگر سهواً گناهى يا ظلمى نيز مرتكب شود با داشتن ملكۀ عدالت، از صفت عادل بودن ساقط نمىشود. بدين جهت ظالم نيز كسى نيست كه هنگام عبادت ظلم كند، بلكه كسى است كه از ملكۀ عدالت به دور بوده و عموماً به كار زشت مشغول و مشهور است. ولو در بعضى از لحظات زندگى به دور از ظلم باشد.
پس آنكه به صفت ظلم و جور مشهور است، نمىتواند امام جماعت باشد تا چه رسد به ظالمى چون حَجّاج بن يوسف؟ !