54روستاهاى موجود در ميان شبه جزيرةالعرب، درست كرده است. اما همۀ آنچه اين نويسندگان نوشتهاند، براى كنار شناساندن حقيقت شبه جزيرۀ عربى، كافى نبوده است. گر چه براى برانگيختن همّت دولتها، در كشف اين حقيقت پنهان كافى بوده است.10
در عمق ادامۀ برخوردها و درگيرىهاى ميان اسلام و غرب، بسيارى از حقايق اسلام و سرزمين آن براى غربيان ناشناخته و در نهان ماند و در پشت پردهاى انبوه از دود محو گرديد و سرانجام دانستههاى آنها به اينجا منجر شد كه پيامبرخدا صلى الله عليه و آله در جزيرةالعرب متولّد شده است و دو شهر مقدس مسلمانان؛ مكه مكرمه و مدينه منوره مىباشد. و نيز اين عقيدۀ خطا در ميان آنان رواج يافت كه جسم پيامبر گرامى، در هوا معلّق است! و. . . 11
«پيتر برينت» نويسندۀ غربى مىنويسد: «خرافات و اسطورههايى به ما اروپاييان رسيده است كه دشمنان ما به وسيلۀ آن توصيف مىشوند. دشمنان ما به راحتى در اروپا رفت و آمد مىكنند، اما از منطقۀ شرق اسلامى براى ما آگاهىهايى بسيار ناچيز رسيده است.
آگاهىهاى كه نشان و علامت از شايعه و ترس و نگرانى و حسد دارد و به جاى بحث و تفحّص و بينش در امور، نشاندهندۀ خرافات و موهومات است.
كشورها و شهرهاى عرب، بهويژه مكه، صرفاً مناطقى خرافى شدهاند كه خطر در آنها كمين كرده است و آن اصل و مركز همان دينى است كه رأساً و اساسا، كيان مسيحيت را تهديد مىكند. پس خيابانها و زمينش، بر كفارِ غريب و نا آشنا و ممنوع است و شمشير و سلاح، حمايت از آن را بر عهده دارد و تعصب كور بر مدافعان مكه، كاملاً مستولى است و حقيقت مكه بر اروپاييان دور مانده و آنان در بارۀ مكه با هيچ تفكرى، جز همين خرافات، آشنايى ندارند.
گردشگران اروپايى كه به اين سرزمين رفتهاند، همواره از ظلم و جهلِ همراه با ابرى انبوه و متراكم را ارائه مىكنند و القا مىكنند كه در آنجا خطرها آغوش خود را گشوده است و اين كه اين منطقه، سرزمينى است بىنظم و نزديك شدن به آن جايز نيست مگر درحالى كه خطر مرگ تهديد كنندهاى در پيش باشد.
در آن سوى مرزهاى سوريه و پشت كوههاى يمن و در منطقۀ داخل آن