39مسيحيان مىنويسد:
«واژه شناسان عرب، حج را به «قصد» تفسير كردهاند و اين با معناى حج درنظر (مسيحيان) يكسان است. افزون بر اين معناى اصطلاحى آن نيز همان است كه در لغت عربى مصطلح است و گويا ماده و معناى اين واژه در لغت سامى شمال و جنوب، همان طواف كردن و دور زدن باشد.» 1در انجيل تحريف شده واژهاى با عنوان حج وجود ندارد، بلكه تنها از اعيادى نام برده مىشود كه در آن به جشن و شادى مىپردازند و از خداى پدر! و خداى پسر (مسيح) ، كه به عقيدۀ آنها تركيب يافته از «روحِ الهى» و «تكوين انسانى» است، ياد مىكنند.
بنابراين، مسيحيت در عقيده، به خدا شرك مىورزد و آيين آنها را آيين توحيدى نمىتوان ناميد و ثنويت يا تثليث بر عقايد آنان حاكم است؛ «خداى پدر، خداى پسر و روح القدس»
جايگاهى كه خداى پسر در آن متولّد شده، يكى از اماكن مقدسۀ آنها به شمار مىآيد؛ جايگاهى كه به اعتقاد آنها عيسى در آنجا به دار آويخته شد، مكان مقدسِ ديگرِ آنهاست. هرجاكه عيسى نماز خوانده و يا او يا مادرش مريم عذرا ظاهر شدهاند، عنوان مقدس گرفته است و بهطور خلاصه: هر مكان يا هر زمان، كه اين ظهور و تجلّى نمودار گشته و يا با هركس كه ملاقاتى داشته، مورد تقدس و محل زيارت و مراسم سالانه آنها شده و هر يك را انجيل عيد اعلام نموده است. در هر حال، آنچه از مسيحيت به چشم مىخورد، آن چيزى نيست كه در آيين نخستين حضرت عيسى وجود داشته است. (زيرا آيينى كه خود آوردندۀ آن بوده، آيين توحيدى بوده، اما آيين مسيحيت بر محور توحيد نيست. هر آنچه مورد تقديس قرار مىگيرد به اعتبار انتساب آن به شخص مسيح مىباشد، نه به خداى مسيح) .
در خصوص حج و آيين نخستين مسيحيت مىتوان گفت كه حضرت عيسى عليه السلام نيز از جمله پيامبرانى بود كه به نداى ابراهيم خليل عليه السلام پاسخ داد؛ آنگاه كه به امر خداوند آهنگ حج داد.
عيسى عليه السلام از پيامبران اولوالعزم بود و مىدانست كه نداى ابراهيم جهانشمول است و به شريعت خاص اختصاص ندارد، بلكه شامل همۀ اديان آسمانى و همۀ پيامبران و مرسلين مىگردد و