29سازند و به اجراى برخى از احكام و واجبات بسنده كنند، آن هم با اين ديدگاه كه اين احكام اعمالى است كه هيچ ارتباطى با ساير ابعاد زندگى اجتماعى ندارد و شما مىتوانيد در بسيارى از پژوهشها و موضعگيرىهاى سازمانهاى مختلف سياسى اين ديدگاه را ملاحظه كنيد. اين نظريه، موضع وعملكرد تاريخى را منعكس مىكند كه در طول تاريخ با پديدۀ حج درهم آميختهاند. ليك اينگونه نگرش به پديدۀ حج نتوانست تمامى اين پديده را بپوشاند و آن را فراگيرد، مگر در دورههاى معيّنى از تاريخ و اين پديده همچنان زنده باقى ماند كه به زندگى تحرك مىبخشد و به انتظار فضايى مناسب است، تا به عنوان يكى از اركان جامعۀ توحيد، سرشت نخستين خويش را باز يابد.
2 - موضوع دوم، موكول كردن حج به يك كنفرانس سياسى سالانه بر طبق روشى است كه ما در عملكردهاى جديد سياسى شاهد آن هستيم؛ يعنى در گردهمايى و يا كنفرانس حزبى و امثال آن. خطاى اين نظرگاه در اين نهفته است كه برداشت جديد از سازمانهاى سياسى را بر پديدۀ حج افكندهاند، در حالى كه حج، اصول و انديشۀ خاص خود را دارد و اين اصول و انديشه در پديدۀ حج خود را نشان مىدهند و ابعاد عقيدتى، فكرى، روانى اقتصادى و سياسى همزمان در آن گنجانده شده است و همين امر به حج برجستگى ويژهاى مىدهد، چنانكه به هر كدام از ابعاد آن برجستگى خاصى مىبخشد كه اصول، قوانين و منطق مخصوص به خود را دارد.
از اين رو، ما تأكيد مىكنيم كه بايد يك انديشۀ كلى راجع به پديدۀ حج به دست آورد و بر شيوههاى فراگير و انعطافپذير تكيه كرد كه به پژوهش گر اجازه مىدهد به واقعيت و دادههاى آن را پيدا كند، بدون اين كه به عقايد و نظرگاههاى مختلف اجازه دهد كه به صورت يك قالب خشك و ناتوان از درهم آميختن مفاهيم و ابعاد اين سازمان در آيد. در اين حالت، مىبايد مفاهيم و روشهاى اعتقادى و فكرى و ديدگاههاى علمى را متحول ساخت بهگونهاى كه با سرشت موضوع مورد بحث همخوانى پيدا كند و در اين رابطه بايد از ارزشها و ديدگاههاى جامعهشناسى به ويژه روشهاى جامعۀ جديد غربى چشم پوشى كرد.
به عنوان مثال مفهوم توحيد، گروه، فطرت، عبادت، شريعت و ديگر موضوعات اعتقادى و فكرى همچون مفهوم نژاد پرستى، قبيله گرايى و ملّىگرايى، همگى مفاهيمى