39مىكند كه اين موضوع از بعد فرهنگى جاى تشريح و بيان دارد.
2 - آشنايى مسلمانان با يكديگر در اين كنگرۀ عظيم جهانى توحيد و تبادل نظر در مسائل جهانى مسلمين و خروج از حصار تنگ نژاد و سرزمين و رنگ و ساير مشخصههاى اقليمى و پيوستن به اقيانوس بىكران امت اسلامى و جهان انسانى و چنگ زدن به ريسمان الهى كه جهان اسلام را به صورت يك پيكر درآورده تا در جهت حل مشكلات و دردها و رنجها و رايزنى و چاره انديشى بپردازند - از بعد اجتماعى و سياسى جاى بحث فراوان دارد.
3 - فراگير بودن منافع حج نسبت به عموم مسلمين و بلكه عموم مردم جهان، از حجگزار و غير آنها كه از اين درياى متلاطم و چشمۀ فياض، هر گروهى حسب حال و استعداد خود به نوعى بهره گيرند.
4 - تأكيد بر اين كه مردم نبايد با تنگ نظرى و محدودنگرى، تنها به مصالح و منافع خود و منطقۀ جغرافيايى خاص خود بينديشند كه اين نوع تفكر، جهان را به ويرانى مىكشد و سرنوشت انسانها را تباه مىسازد و اين با فلسفه و بينش جهانشمول اسلام و انساندوستى و نگرش فرامليتى و برونمرزى آن در تضاد است.
اسلام آيين بشريت است. پس در اجتماع عظيم حج بايد مصالح همۀ انسانها و همۀ كشورها مدنظر قرار گيرد تا منافع آن فراگير شود و . . . قِيٰاماً لِلنّٰاسِ. . . تحقق پذيرد و آبادى شهرها و حيات انسانها به اين است كه چرخهاى اقتصادى به گردش درآيد و همۀ انسانها از اين رهگذر سود برند، فقر و تهيدستى از جامعه رخت بربندد، عمران و آبادانى بيايد و تمدن اسلامى نيرومند شود. بدين ترتيب، موسم حج، ساير كشور و انسانها را نيز تغذيه مىكند و افراد بسيارى در پرتو آن ارتزاق مىكنند و بدين ترتيب تعاون بينالملل اسلامى در حج تحقق مىپذيرد.
مسألۀ جهانى شدن و جهانى سازى
از مسائلى كه در عصر ما در پهنۀ سياست و فرهنگ و اقتصاد مطرح است مسألۀ جهانى سازى و جهانى شدن است.
هرچند اين بحث مجالى مناسبتر و ميدانى گستردهتر مىطلبد تا صاحبنظران و نظريه پردازان در آن به