25واجب كرد، تا نشانۀ تواضع آنان در برابر عظمت خداوند و اذعانشان به عزّتش باشد. . . حجّش را واجب و حقّش را لازم و كوچ بدانجا را بر شما فرض كرد.» 1و به فرزندانش فرمود:
«توجه به بيت پروردگارتان داشته باشيد كه از شما خالى نماند، كه در اين صورت، سعادتمند خواهيد شد.» 2اين فرمايش ها دربارۀ حج واجب است. در فضيلت و استحباب حج، در خبرى به نقل از ايشان عليه السلام در عللالشرائع و عيونالاخبار و خصال - به سندى كه منتهى به امام رضا عليه السلام به نقل از پدرانش عليهم السلام مىباشد - آمده است:
مردى از امير مؤمنان عليه السلام پرسيد [ حضرت ] آدم چند بار حج گزارد؟
حضرت فرمود: هفتصد بار پياده حج كرد. نخستين حجّى كه گزارد، زنجرهاى با او بود كه آب را به او نشان داد و با او از بهشت بيرون آمده بود.
و از امام در بارۀ اوّلين كسى كه از اهل آسمان حجگزارد، پرسيد. فرمود:
جبرئيل بود.» 3و از ايشان روايت است: براى شش كس بهشت را ضمانت مىكنم؛ از جمله كسى كه در راه حج بميرد. 4فضيلت حج نياز به بيان ندارد، بلكه بحث در تعيين نوع افضل است و علماى مشهور اهل سنّت، به افضليت اِفراد معتقدند و اماميه به افضليت تمتّع. در جواهرالكلام آمده است:
«اگر شخص مستطيع نباشد يا حَجّةالإسلام را به جا آورده باشد و حج براى او مستحب باشد، اختلافى نيست كه تمتع - به هر دو قسمش - افضليت دارد. نصوص در اين باره مستفيض يا متواتر، بلكه از قطعيّات مذهب شيعه است و در برخى به نقل از صادق عليه السلام است: اگر دو هزار سال حج گزارم، جز به تمتع نيست.» 5از امام صادق عليه السلام در اين باره پرسيده شد، فرمود:
«على عليه السلام مىفرمود: براى هر ماهى عمرهاى است. تمتّع به جاآر، كه واللّٰه افصل است. . . .» 6بر خلاف آنچه كه مصادر سنى از ايشان روايت مىكنند كه مىفرمود: «حج را به افراد گزار، كه افضل است.» 7