30«و در طواف حرم خدا كه نشانۀ عشق به حق است، دل را از ديگران تهى كنيد و جان را از خوف غيرحق پاك سازيد و به موازات عشق به حق از بتهاى بزرگ و كوچك و طاغوتها و وابستگانشان برائت جوييد كه خداى تعالى و دوستان او از آنان برائت جسته و همۀ آزادگان جهان از آنان برىء هستند.» 1«و در لمس حجرالأسود بيعت با خدا بنديد كه با دشمنان او و رسولانش و صالحان و آزادگان، دشمن باشيد و به اطاعت و بندگى آنان - هركه باشد و هركجا باشد - سرننهيد و خوف و زبونى را از دل بزداييد كه دشمنان خدا و در رأس آنان شيطان بزرگ زبونند. . .» 2امام قدس سره در اين سخن، عرفان حج را به «تولّى» و «تبرّى» پيوند زده؛ زيرا اين دو از يكديگر تفكيكناپذيرند. هرآنكه عاشق محبوب است دل به دشمنان نسپارد و باغيرت عشق هر نوع دوگانگى را در مسلخ قربانى كند.
آنكه با ما سر سودا سپرد
از اينرو در روايتى از سخن امام باقر عليه السلام آمده است:
«اِنّمٰا اُمِرُوا النّاس أنْ يَأتُوا هٰذِهِ الأحْجٰار فَيَطوُفوُا ثمّ يأتوا فيجزونا بولايتهم ويعرضوا علينا نصرهم» . 3
«مردم مأمور شدند به سوى اين خانه كه از سنگ ها بنا شده بشتابند و بر آن طواف كنند. سپس نزد ما آيند و ولايت و محبت خود را به ما اظهار كنند و براى يارى ما اعلام آمادگى نمايند.»
اين همان انسجامى است كه ميان ابعاد حج وجود دارد و عرفان و عمل امامت و امت و جامعه و سياست و دنيا و آخرت و صورت و معنى را پيوند مىزند.
13 - در صفا و مروه، حيرت و انقطاع
زائر پس از طواف و نماز به صفا مىرود و فاصله صفا و مروه را سعى مىكند كه اين نيز قلّۀ بلندى است از عرفان. پيمودن ميان اين دو كوه تاريخى كه يادوارۀ ساكنان كوى عشق