82و عزيزان ما و شما را از دست ما گرفت، نبايد از خود ضعف نشان دهيم بلكه بايد صبر و صلابت خود را حفظ كنيم بركشته شدگان خود گريه نكنيم. هيچ زنِ نوحهگرى بر آنان نوحه سرايى نكند و هيچ شاعرى در عزايشان شعرى نگويد؛ زيرا اين اعمال موجب تخفيف كينه و عداوت ما نسبت به محمّد و يارانش مىگردد و شعلۀ آتش دشمنى و خونخواهى ما را فرو مىنشاند و قدمهاى ما را در انتقام گرفتن از آنان سست مىگرداند، گذشته از اينكه اگر آنان جزع و فزع و آه و نالۀ ما را بشنوند، زبان بر شماتت و استهزا خواهند گشود و اين درد و مصبت بالاتر از مصيبت از دست دادن عزيزانمان خواهد بود و من نيز از اين ساعت استفاده از عطر و زنان را با خود حرام مىكنيم تا روزى كه با محمّد بجنگيم. 1ابو سفيان و سران قريش نه تنها از گريه جلوگيرى كردند، بلكه حتّى از آزاد سازى اسراى خويش نيز امتناع مىورزيدند و لذا وقتى به ابوسفيان پيشنهاد شد كه با فديه دادن، فرزندت عمر را آزاد كن، چنين پاسخ داد: فرزندم حنظله كشته شد، شما مىگوييد براى فرزند ديگرم هم فديه بدهم ودرمقابلدشمن بيشتر تحقيرشوم؟ بگذاريد او را تا هر وقت كه مىخواهند نگهدارند. 2همچنين درتحريك مشركينبرجنگ، تنها مردان وقريش نبودندكه فعّاليت داشتند بلكه زنان آنها نيز در اين راه سعى و تلاش مىكردند؛ از جملۀ آنها هند همسر ابوسفيان بود. او در پاسخ گروهى از زنان قريش كه، چرادر كشته شدن عزيزانت (پدر، برادر، عمو و پسرت) گريه نمىكنى؟ گفتار همسرش ابوسفيان را تكرار كرد و گفت:
من در مكّه بر عزيزانم گريه كنم محمّد و يارانش و زنان قبيلۀ خزرج در مدينه شماتتم كنند؟ ! نه، به خدا سوگند تا انتقام عزيزانم را از محمّد نگيريم خود را معطّر نخواهم كرد.
او اين جمله را هم اضافه نمود: به خدا سوگند اگر مىدانستم كه گريه مىتواند حزن و اندوهم را برطرف كند مىگريستم ولى نه، تنها چيزى كه سوز دلم را برطرف مىكند و شعلههاى درونيم را فرو مىنشاند، گرفتن انتقام اين كشتهها است. 3و بدينگونه قريشيان در تب و تاب انتقام و در انديشۀ حمله به مدينه به سر مىبرند و خود را براى جنگ ديگرى آماده مىكردند تا پس از گذشت يك سال از جنگ بدر به سوى مدينه حركت نمودند و جنگ احد به وقوع پيوست.