79آنگاه به دست ساير افراد سپاه توحيد به وقوع پيوسته است، آنهم نه همۀ افراد سپاه؛ زيرا طبق مضمون صريح قرآن تعدادى از صحابه از اوّل حركت رسول خدا صلى الله عليه و آله از مدينه، از اين برخورد ناخشنود و از ورود به صحنۀ جنگ شديداً مضطرب و نگران بودند. 1و تاريخ هم گوياى اين واقعيت است كه بعضى از صحابه در ميدان جنگ يا نقشى نداشتند و يا داراى نقش كم رنگى بودند.
تحليل ابن ابىالحديد از پيروزى مسلمانان
در اينجا مناسب است تحليلى را كه ابن ابىالحديد از پيروزى در جنگ بدر و از شجاعت و نقش مؤثّر اميرمؤمنان و حضرت حمزه عليهما السلام در اين پيروزى ارائه داده است به طور خلاصه نقل نماييم:
وى در تحليل خود از اين پيروزى با وجود نيروى قوى و تواناى مشركين و ضعف و ناتوانى مسلمانان مىگويد: آرى، سپاه كوچك اسلام از عدّهاى از انصار از قبيله اوس و خزرج و تعدادى از مهاجرين كه در بطولت و شجاعت معروف بودند، تشكيل يافته بود و مهمتر اينكه در كنار اين گروه به ظاهر كم، على بن ابىطالب و حمزة بن عبدالمطلب كه شجاعترين افراد در تاريخ بشريّت مىباشند، قرار گرفته بودند و فرماندهى آنها را شخص رسول خدا صلى الله عليه و آله آن پيامبر داعى به حق و منادى بر حق و عدل و توحيد و مؤيّد به قوّه الهى به عهده داشت.
«وفيهم علىُّ بنُ أبيطالب وَحَمزَةُ بن عَبدِ المطّلب وهُما أشجع البشر! و جَماعةُ من المُهاجرين أنجاد وأبطال» . 2
اعتراف يكى از سران مشركين به شجاعت حضرت حمزه عليه السلام
پس از خاتمۀ جنگ و در هنگام انتقال اسيران به پشت جبهه، يكى از آنان به نام «اميّةبن خلف» كه از مشركين سرشناس بود، چون چشمش به حضرت حمزه افتاد از عبدالرحمان بن عوف پرسيد:
«مَنْ هذا المُعلّم؟» ؛ «اين كه در سرش علامت است كيست؟» .
گفتنى است حضرت حمزه در جنگها با نصب ريش نعامهاى بر كلاه خودش، از ديگر سرداران متمايز بود. عبدالرحمان پاسخ داد: «حمزه بن عبدالمطلب است.» أميّه با تأسّف و تحسّر شديد از شكست سپاه شرك، چنين گفت: «ذاك الذي فعل بنا الأفاعيل» ؛ «اين بود كه صفوف ما را در