12
يدنو بعضهم من بعض» . 1
نويسندۀ كتاب «مسالك الأفهام» نوشته است: گر چه در وجه تسميۀ عرفات (اين سرزمين وسيع) جهات گوناگونى ذكر شده و تمام وجوه در جلد دوّم صفحۀ 204 مسالك الافهام بيان گرديده است، ولى بهتر آن است كه بگوييم: اين سرزمين وسيع كه جذبۀ روحانى و معنوىِ عجيبى دارد، محيط بسيار آمادهاى است براى معرفت پروردگار و شناسايى ذاتِ پاكِ او و مشعر را هم از آن جهت مشعر گويند كه آنجا، مَعلَم و نشانهاى است از اين مراسم پرشكوه حجّ؛ «سمّيت مشعراً لانّه معلمٌ للحجّ. . .» . 2
وچه خوب است كه انسانها در آن حالتِ روحانى و در آن شب تاريخى و هيجان انگيز (شب دهم ذىالحجّه) انديشه و فكر و شعورِ تازهاى در درونشان به وجود آيد و حالت آگاهى در آنان پيدا شود. مگر نه اين است كه كلمۀ «مشعر» از مادۀ «شعور» است.
در اينجا اگر به معناىِ لغوى كلمۀ «افاضه» 3توجّه كنيم، جنبۀ بلاغىِ عبارت كه خَلْق به رودخانهاى تشبيه شده و مىخواهد بگويد: پس هنگامى كه اين رودخانۀ عظيم از سرزمينِ عرفات به جوشش و جريان افتاد؛ وَاذْكُرُوهُ كَمٰا هَدٰاكُمْ در آستانۀ مشعر الحرام خدا را به توحيد و تعظيم ياد كنيد، آن سان كه خداوند شما را به راه آورد و به راهِ راست هدايت كرد، هر چند كه پيش از اين شما از شمارِ گمگشتگان بوديد. 4زجّاج هم نوشته است: 5از نظر بلاغى، از لفظ «افاضه» چنين برداشت مىشود كه وقوف در عرفات واجب است؛ زيرا مصداق كلمۀ «افاضه» پس از وقوف است و قرآن هم گفته است: فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ. . . . 6
ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللّٰهَ إِنَّ اللّٰهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 7
«از همان جا كه مردم كوچ مىكنند (از عرفات به مشعر و از مشعر به سرزمين منا) كوچ كنيد و از خداوند آمرزش بطلبيد كه خدا آمرزندۀ مهربانى است.»
اين آيه در واقع يك عادت جاهلى را نفى كرده است؛ زيرا در جاهليت، اشراف در مسيرى اختصاصى، كنار از بستر رودى كه مردم در آن به سوى مشعر جارى بودند، حركت مىكردند و اسلام دستور داد: از همانجا كه خلق در حركتند، شما هم حركت كنيد؛ يعنى همۀ مسلمانان بايد در عرفات وقوف كنند و سپس به سوى مشعر بيايند و از آنجا به سوى منا كوچ