6مسألۀ قربانى فرزند، يك باب است كه البته به حسب ديد نوع بشر، مسألۀ مهمى است.
لكن آن چيزى كه مبدأ اين عمل مىشود، آن چيزى كه مقابلۀ ما بين پدر و پسر را در آنجا متحقق مىكند. اين يك مسائل قلبى و روحى و معنوى است فوق اين مسائلى كه ماها مىفهميم. ما همه مىگوييم كه ايثار كرد، قربانى كرد و واقعاً هم اينطور بوده است، خوب، مهم هم هست. لكن آيا در نظر ابراهيم هم ايثار بوده است؟ ابراهيم هم در نظرش اين بوده است كه حالا يك چيزى، تحفهاى پيش خدا مىبرد؟ اسماعيل هم سلام اللّٰه عليه در نظرش بوده است كه جانفشانى براى خدا مىكند؟ يا مسأله، اين نيست؟ اين مسألهاى است كه تا نفسانيّت انسان هست، خوديت انسان هست، اسمش ايثار است مثلاً اينكه مىگوييم من فرزندم را در راه خدا ايثار مىكنم، من در راه خدا جان خودم را ايثار مىكنم، اين براى ما مهم است و زياد هم مهم است. براى ابراهيم اين مسألهاى نيست، ايثار نيست. ابراهيم خودى نمىبيند تا ايثارى كرده باشد، اسماعيل خودى نمىبيند تا ايثار كرده باشد. ايثار اين است كه من هستم و تو (خدا) هستى و عمل من براى تو ايثار است اين در نظر بزرگان اهل معرفت و اولياى خدا، شرك است، در عين حالى كه در نظر ما كمال بزرگى است، ايثارِ بزرگ است. 1پىنوشتها: