26دوم، تسليم به معناى طاعت و اجتناب از معصيت و گناه و كار و حركت و تلاش در چارچوب حدود الهى و عدم تجاوز به اين حدود و بركنار ماندن از حرمتهاى خداوندى است حال آن كه تسليم نوع سوم، يك مسألۀ روانى و ذهنى؛ يعنى جلب رضاى الهى و خشنودى اوست.
تسليم از نوع سوّمى كه بيان شد، همان رسالت قبله است و اين يكى از دو نقشى است كه كعبه وخانۀ خدا در زندگى انسان ايفا مىكند.
خداوند متعال مىفرمايد:
فَاِنْ حٰاجُّوكَ فَقُلْ أسْلَمْتُ وَجْهي لِلّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ. . . 1
«اگر با تو به داورى برخيزند بگو: من و پيروانم در دين خويش به خدا اخلاص ورزيديم.»
و بَلىٰ مَنْ اَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّه وَهُوَ مُحسِنٌ 2
«آرى، هر كس كه از روى اخلاص رو به خدا كند، او نيكوكار باشد. . .»
وَمَنْ يُسَلم وَجْهَهُ اِلى اللّٰه و هو محسن فَقَدِاسْتَمْسَكَ بِالْعُروةِ الوُثْقىٰ. . . 3
«هر كس روى خويش به خدا كند و نيكوكار باشد، هر آينه به دستگيرۀ استوارى چنگ زده است. . .»
و سرانجام وَمَنْ أحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أسْلَم وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ. . . 4
«دين چه كسى بهتر از دين كسى است كه به اخلاص روى به جانب خدا كرد و نيكوكار بود» .
و همانگونه كه انسان تنها يك قلب دارد: مٰاجَعَلَ اللّٰه لِرَجُل مِنْ قلبين في جَوْفِهِ 5
يك چهره و يك رو بيشتر ندارد كه يا به سوى خدا است و يا به سوى ديگرى.
آدمى گاهى مىتواند دو كار را همزمان انجام دهد؛ مثلاً هم راه برود و هم سخن بگويد ولى هرگز نمىتواند در يك لحظه روى خود را به دو جهت معطوف دارد؛ بنابراين معناى تسليم و اخلاص آن است كه تمام تلاش انسان و هدف و آماج حركت و كوشش وى، رضاى خداوند باشد:
قل اِنَّ صَلاٰتي و نُسُكي و مَحْياٰيَ وَمَمٰاتي لِلّه رَبِّ الْعاٰلَمِين 6
«بگو: نماز من و قربانى من و زندگى من و مرگ من براى خدا، پروردگار جهانيان است.»
اخلاص و روى آورى به خداوند