24فناى تام و اضمحلال كلّى در حضرت احديث را ملاحظه كرد و قربانى نمودن فرزند يا گوسفند، همان مرتبۀ رقيقۀ (نازلۀ) اين حقيقت است. 1بنابراين، قربانى كردن، يعنى گذشتن از چيزى كه آدمى به آن دل بسته است، كه مرحلۀ اعلا و اشرف آن، قربانى كردن فرزند و مرحلۀ نازلترش، ذبح گوسفند است. ذبح گوسفند يا شتر يا گاو، گذشتن از مال دنياست كه براى آدمى عزيز است و انسان بدان دلبستگى دارد و طبق فرمودۀ قرآن كريم: لَنْ تَنٰالُوا الْبِرَّ حَتّٰى تُنْفِقُوا مَمّٰا تُحِبُّونَ. . . 2؛ به نيكى نمىرسيد مگر از آنچه دوست داريد، انفاق كنيد.
محيىالدين عربى براى مراسم قربانى، سرّ ديگرى نيز نقل مىكند. وى مىگويد حاجى با نحر يا قربانى كردن حيوانى، بايد قصد آزادسازى روحى را داشته باشد؛ به اين نيّت كه اين روح كه در هيكل طبيعى و تاريك محصور است، اكنون به وسيله قربانى شدن، از بند طبيعت رها شده، به عالم بالا و جهان ارواح صعود مىكند. 3با اين بيان، يكى از اهداف آدمى بايد رهاسازى ديگران باشد؛ اعم از رهاسازى مادى (مانند آزادساختن شخصى از بند زندان، قرض يا منت ديگران) و يا رهاسازى معنوى (مانند آزادسازى شخصى از بند جهالت، تاريك دلى، كفر و شرك و نوميدى و. . .) ؛ چه فمن أحياها فكأنّما أحيىٰ الناس جميعاً. . . 4؛ و هر كه جانى را زنده كند، مانند اين است كه همۀ مردم را زنده ساخته است.
پىنوشتها: