22در مراسم قربانى، اسرار فراوانى نهفته است. يكى از آن اسرار، فدا كردن خود و فنا ساختن خويش در محضر حضرت ربوبى است كه عالىترين و عظيمترين شكل آن، در عمل حضرت ابراهيم عليه السلام جلوهگر است.
حضرت ابراهيم، عزيزترين سرمايۀ خود را كه حتى از جانش نيز عزيزتر بود (يعنى فرزند دلبندش حضرت اسماعيل را) به قربانگاه عشق برد و با دستان خويش، چاقو بر حلق پسر نهاد. اين عمل، يعنى رهايى از قيد هر چه جز خداست.
هر كه پيمان با هوالموجود بست
حضرت ابراهيم عليه السلام به قدرى فانى در محبّت حضرت ربوبى بود كه خواب خود را تعبير نكرده به اجرا درآورد. قٰالَ يٰابُنَىَّ اِنّى اَرىٰ فَىالْمَنٰامِ اَنَّى اَذْبَحُكَ فَانْظُر مٰاذا تَرىٰ؛ قٰالَ يٰا اَبَتِافْعَلْ مٰاتُؤمَر سَتَجِدُنىٖ اِنْ شٰاءَ اللّٰهُ مِنَ الصّٰابِريٖنَ. . . 2؛ ابراهيم گفت: پسرجانم، من در خواب ديدم كه تو را قربانى مىكنم. تو چه مىگويى؟ گفت: اى پدر، بدانچه امر شدهاى عمل كن كه ان شاءاللّٰه مرا صابر خواهى يافت.
انسانهاى معمولى، حتى عُرفاى نامدار، وقتى اين گونه خواب ببينند، آن را به اشكال ديگر تعبير مىكنند. مثلاً مىگويند مراد اين است كه دارايى خود را در راه خدا صدقه دهيم، يا از بهترين حيوانات خود در راه خدا قربانى كنيم. ولى حضرت ابراهيم عليه السلام ظاهر خواب را گرفته، فرزند خود را به قربانگاه مىبرد. قربانىكردن فرزند، يعنى قربانى كردن «خود» و فناى فى اللّٰه.
در راه معشوق، از عزيزترين چيز بايد گذشت كه:
جان چه باشد كه فداى قدم دوست كنيم
اين متاعى است كه هر بىسر وپايى دارد!
در تفسير خواب حضرت ابراهيم، عُرفا اقوال مختلفى دارند. محيىالدين عربى در كتاب شريف فصوصالحكم، فصّى را به نام حضرت ابراهيم و فصّى را به نام حضرت اسماعيل و