37مىداند كه به همراه خانۀ خدا به زيارت خانۀ خدا مىرود. خدا خانهاى در درون دارد و خانهاى در برون. اگر ما ميهمان خداييم، خدا هم ميهمان ماست.
زين حكايت كرد آن ختم رُسُل
هدف اين است كه اگر صورت صورت انسانى است قلب هم قلب انسانى باشد، بر خلاف آنهايى كه به فرمودۀ على - عليه السلام - صورتشان صورت انسانى ولى سيرتشان سيرت حيوانى است؛ «الصُّوْرَةُ صُوْرَةُ اِنْسَانٍ وَالْقَلْبُ قَلْبُ حَيْوان.» 2
اين حقيقت در بيان حضرت سجّاد - عليه السلام - با زهرى به گونۀ ديگر آمده است؛ زهرى به امام زين العابدين - ع - عرض كرد: «ما اكثر الحجيج» «چقدر حاجى فراوان است!» امام فرمود: «ما اكْثَرَ الضَّجيج و اَقَلَّ الحَجِيْج» 3«چقدر ضجّه كننده زياد است و حاجّى اندك. آنگاه امام - ع - تصرّفى در ديدۀ وى كرد و چشم برزخى او باز شد و پردههاى ماديّت كنار رفت و ديد كه عدهاى به شكل انسان و عدۀ زيادى به شكل حيوانات گوناگون هستند.
آن حاجيى كه دلش زنده و خداى خود را بنده بوده است صورتاً و سيرتاً انسان است. او به همراه خانۀ خدا به زيارت خانۀ خدا آمده است. سفر او به قول حكما و عرفا؛ «سفر فى الحقّ بالحق» است. چه بسا كه ظاهراً به ديدن خانۀ خدا رفته و لى باطناً خانۀ خدا به ديدن وى آمده باشد. امّا ديدن چنين چيزى براى همگان ميّسر نيست مگر قليلى از اولو الألباب.
عطار نيشابورى در خصوص «رابعۀ عدويه» چنين ماجرايى را نقل مىكند:
«نقل است ابراهيم ادهم - رضى اللّٰه عنه - چهارده سال تمام سلوك كرد تا به كعبه شد، از آنك در هر مصلايى جايى دو ركعت مىگزارد تا آخر بدانجا رسيد خانه نديد، گفت: آه چه حادثهاى است؟ ! مگر چشم مرا خللى رسيده است. هاتفى آواز داد كه چشم تو را هيچ خلل نيست امّا كعبه به