82قرائت فرمان سلطانى بسترى و ناخوش بود، لهذا نتوانسته بود در آن مجلس حضور بهم رساند، بناءً عليه، خلعت سلطانى كه به افتخار او آمده بود، به خانۀ مشاراليه فرستاده شد و خلعتى هم كه براى رضوان آقا آمده بود، در مواجهۀ حضار پوشانيده شد و به سيد على بن امزع 1و ساير خدام چنان كه عادت بود خلعتها پوشانيده شده و آن مجلس به دعاى ازدياد شكوه اسلام سمت احتشام پذيرفت. به جهت رضوان آقا در مقابل خدمت خود يك قطعۀ هم بيرق سلطانى داده شده بود، چون رضوان آقا نمىخواست كه پس از اين خدمت مقدّسه مفتخره، در مأموريت جداگانه، عمر خود را بگذراند. لهذا استدعاى آن داشت كه مأموريت شيخ الحرمى مدينۀ منوره به او داده شود، نياز و استدعاى مشاراليه، قبول شده به عهده مشاراليه، قصبۀ جده معموره، و منصب شيخ الحرمى دار الهجره، مفوّض گرديد. چون رضوان آقا مأموريت خود را به حد ختام و اتمام رسانيد، به اسلامبول آمده و به عهدۀ مشار اليه بيكلر بيكى كرى نيز محول و موكول آمد، چون او را نيز قبول نكرد، در سالى به ششصد هزار «اقچه» ساليانه سرافراز گرديد. در مكتوبى كه والى مصر محمد پاشا، به شريف مسعود نوشته بود مندرج بود كه، در امر تجديد و تعمير بيت شريف صرف مساعى و همّت نمايند، و به امور مأموره مشاراليه معاونت نموده، و سمت انجام دهد. شريف مسعود از اين امر به نهايت مسرور و محفوظ گشته در حق والى مصر سپاس و ستايش به سزا نمود. به خود رضوان آقا و همراهان او، الباس خلعت نموده، در روز بعد كه روز بيست و هشتم ربيع الثانى بود شريف مسعود به دار الامارۀ فردوس، انتقال و ارتحال نمود.
ارتحال شريف مسعود در ميان اهالى، موجب قيل و قال شده، اگر چه اهالى كرام و مجاورين ذوى الاحترام مكه را دچار تلاش و اضطراب نمود، و ليكن رضوان آقا به اقتضاى صفات به حسّيات حسنۀ خود، به ضبط و ربط مملكت بذل همت و غيرت نموده، اعلان نمود كه هركس ساعى فساد شود و موجب اختلال گردد، خون او هدر و حلال خواهد بود. اين اعلان را مناديان در كوچه و بازار و محلات به مسامع 2اهالى القا نمودند. پس از آن كه شريف مسعود را تجهيز و تكفين نموده و در حرم شريف نماز او را گزارده، در مقبرۀ معلّا دفن نمودند.
رضوان آقا اعيان و اشراف مكه و قاضى و شيخ الحرم و متنفذان اهالى را در حرم شريف جلب و احضار نموده، سيد شريف