29مسجد وصل به مسجد قديم بوده و اكنون به «حجرۀ مطهّر» معروف است. طول حجرۀ مطهر 16 متر و عرض آن 15 متر مىباشد. گنبد خضرا بالاى مرقد مطهر بر چهار ستون در چهار طرف حجرۀ مقدسه قرار دارد.
برخى از ستونهاى مسجدالنبى و حجرۀ مطهر نامهاى به خصوصى دارند كه هر اسمى بازگو كنندۀ خاطره و حادثۀ تاريخى است و در حال حاضر ما را مجال بحث آن نيست؛ مانند ستون حنّانه (كه از دورى پيغمبر نالهها كرده است) و ستون ابىلبابه كه خود ماجراى ديگرى دارد.
در قسمت شمال حجرۀ مطهر، محوطۀ كوچكى است كه حدود يك پله از سطح مسجدالنبى بالاتر است و به نام جايگاه «اصحاب صفّه» مشهور است. اين سكو مانند، محل زندگى عدهاى از فداكاران و جانبازانِ راه حق بوه است؛ آنهايى كه مصداق «زاهد الليل و اسدالنهار» بودهاند كه شبها را به عبادت پروردگار به روز رسانده و روزها را با شمشير زدن در صف اول لشكر اسلام، از حريم حق و حقيقت دفاع مىكردهاند و نهال نوپاى اسلام را با خونهاى پاك خود آبيارى كردهاند، اينها همان فداكارانى بودهاند كه وظيفهشان در شبانهروز ده سير نان و خرما بود و ديگر هيچ. اما سرمايهشان عفت و تقوا، ايمان و فضيلت، شجاعت و رأفت و اعتقاد خللناپذير بود. همينها بودند كه در صف اول لشكر اسلام همچون كوه پابرجا مىايستادند و دستها را به يكديگر استوار پيوند مىدادند و صداى اَحد اَحد آنها در دلهاى تيرۀ كفار رعب و وحشت مىريخت. شمشير مىزدند، مىكشتند و كشته مىشدند. اينها سربازان فداكارى به معناى درست كلمه بودند. اينها كارگران و بناكنندگان نخستينِ كاخ رفيع و باشكوه اسلام بودند. شبها در همين محل بيتوته مىكردند و چشم بر حكم و گوش بر فرمان پيامبر گرامى - ص - مىداشتند.
وقتى در برابر حجرۀ مطهر و خانۀ فاطمۀ زهرا - عليها سلام - مىايستيم و جايگاه اصحاب صفه را مىنگريم آرزو مىكنيم كاش آن خانههاى به ظاهر مختصر را با همان سنگ و گل ساده و پاك به همان صورت اوليه نگاه مىداشتند تا بهتر مىتوانستيم تاريخ اسلام را از ابتداى ظهور در اين مهبط وحى و خانهاى كه هر ذرۀ گلش بر تاج قيصران طعنه مىزد، به چشم ظاهر مشاهده كنيم. اما آنها كه طرفدار تجمل بودند و خود نيز دين را فداى تجملات كردند گويا خوش نداشتند كه آن سادگى و صفاى ظاهرى بر جاى بماند اگرچه در معنا و در