37مىشود. بنابر آنچه ابن هشام در سيرۀ خود آورده، آن حضرت مشتى خاك برمىگيرد و در هوا مىپراكند و آيات 1 تا 9 سورۀ يس را تلاوت مىكند 1و بدين معجزه خود را از چشم مشركان نهفته مىدارد. 2به اين ترتيب يكى از شكوهمندترين مقاطع تاريخ اسلام رقم مىخورد. و با يارى خداوند و تدبير پيامبر - ص -، اسلام فضايى گستردهتر و آمادهتر براى رشد و بالندگى خود مىيابد.
به نوشتۀ تواريخ، پيامبر - ص - هجرت خود را با ابوبكر آغاز مىكند. علاوه بر ابوبكر شخصى به نام «عبداللّٰه بن ارقط» ، به عنوان راهنما، آن حضرت را همراهى مىكرد.
يكى ديگر از عواملى كه موجب شد تا پيامبر - ص -، على - ع - را از پس خويش در مكه بگذارد و خود رهسپار مدينه شود اين بود كه امانات مردم نزد آن حضرت بود و پيامبر - ص - وظيفۀ خود مىديد كه امانتهاى مردم را به آنها بازگرداند. از اين رو على - ع - را فرمان داد تا در مكه بماند و امانات مردم را تحويل صاحبانشان دهد و سپس خود به همراه تنى چند از اعضاى خانوادۀ خود و پيامبر - ص - به آنها ملحق شود.
از ديگر سو، مشركان كه با شمشيرهاى آخته، خانۀ پيامبر را تحت محاصرۀ خويش درآورده بودند، فرصت را غنيمت شمرده دست به حمله زدند، اما در كمال تعجب على - ع - را در بستر آن حضرت ديدند و تازه پى بردند كه پيغمبر - ص - بطرزى معجزه آسا از چنگ آنها جان سالم به در برده است. لذا اقدام به بازپرسى از على - ع - كردند و آن حضرت نيز با مقاومت در برابر آنها پرسشهايشان را بىپاسخ گذاشت!
پيغمبر و همراهانش نخست در غارى در كوه ثور (كوهى كه در جنوب مكه واقع است) مأوا گزيدند. ابوبكر نيز به عبداللّٰه پسرش فرمان داده بود كه گوش به سخنان مردم دهد واخبار مكه را هر شب به آگاهى آنها برساند. همچنين اسما دختر ابوبكر نيز شبانه براى آنها آب و غذا مىبرد.
اقامت در غار ثور، سه شب و سه روز به درازا انجاميد. و صبح روز چهارم اول ربيع الأول سال يكم هجرى، آنها از غار به قصد عزيمت به مدينه بيرون آمدند. بنابر قول اسما كسى نمىدانست كه آن حضرت و همراهانش روى به كجا دارند؟