11به اين حجم و با اين كيفيت نمىشود مشاهده كرد، اگرچه قوام هر واجب و عبادتى به توجه و ذكر حضرت پروردگار - جلّ و علا - است. گويا فريضۀ واجب حج به گونهاى بنا شده است كه هنگامى كه انسانها از محدوده زندگى مادى به مركز اقامه اين فريضه الهى جذب مىشوند. ديگر فضا، فضاى مادى نباشد بلكه يك فضاى كاملاً معنوى فراهم شود تا انسان بطور حقيقى يك شستشويى در اين فضاى معنويت بكند و برگردد.
فرض بر اين است كه اگر انسانى يك بار در مدت عمر خود چنين شستشويى بكند، براى او كافى باشد، چون يك بار بر او واجب شده است.
واجبات بر اساس نيازها و حاجت بشر است و اگر ما براى سير كمال الى اللّٰه تكامل و عروج الى اللّٰه احتياج به بيش از هفده ركعت در روز داشتيم، خداى متعال بيش از هفده ركعت نماز را در روز واجب مىكرد. حداقلّ واجب، آن چيزى است كه براى ما به صورت حكم واجب درآمده است.
نبايد خيال كرد «من استطاع» واجب را محدود مىكند. خير، بلكه واجب را توسعه مىدهد. هر كه بتواند بايد اين كار را بكند (بدون استثناء) كسى كه نتوانست، بر او تكليفى نيست چون قدرت انجام آن را ندارد. هر كس مىتواند يكبار بايد اين كار را انجام بدهد. پس يكبار رفتن در آن مخزن معنويت و چشمه جوشان معنويت براى شستشو و براى پاكيزه شدن كافى است، البته اگر بيشتر بشود بهتر است و بيشتر خود را شستشو داده است.