6اسلام ناب محمدى، اسلام عدل و قسط است. اسلام عزت و اسلام حمايت از ضعفا و پابرهنگان و محرومان است. اسلام دفاع از حقوق مظلومان و مستضعفان است. اسلام جهاد با دشمنان و سازشناپذيرى با زورگويان و فتنهگران است. اسلام اخلاق و فضيلت و معنويت است.
اسلام آمريكايى، چيزى به نام اسلام است كه در خدمت منافع قدرتهاى استكبارى و توجيه كنندۀ اعمال آنهاست. بهانهاى براى انزواى اهل دين و نپرداختن آنان به امور مسلمين و سرنوشت ملتهاى مسلمان است. وسيلهاى براى جدا كردن بخش عظيمى از احكام اجتماعى و سياسى اسلام از مجموعۀ دين و منحصر كردن دين به مسجد است (و مسجد نه به عنوان پايگاهى براى رتق و فتق امور مسلمين، چنانكه در صدر اسلام بوده است، بلكه به عنوان گوشهاى براى جدا شدن از زندگى و جدا كردن دنيا و آخرت) .
اسلام آمريكايى، اسلام انسانهاى بىدرد و بىسوزى است كه جز به خود و به رفاه حيوانى خود نمىانديشند. خدا و دين را همچون سرمايۀ تجّار، وسيلهاى براى زراندوزى يا قدرتطلبى مىدانند و همۀ آيات و رواياتى را كه برخلاف ميل و منفعتشان باشد بىمحابا به زاويۀ فراموشى مىافكنند و يا وقيحانه تأويل مىكنند. اسلام آمريكايى، اسلام سلاطين و رؤسايى است كه منافع ملتهاى محروم و مظلوم خود را در آستانۀ آلهۀ آمريكايى و اروپايى قربان مىكنند و در مقابل به حمايت آنان براى ادامۀ حكومت و قدرت ننگين خود چشم مىدوزند. . .
آرى اين اسلام آمريكايى است كه مردم را به دورى از سياست و فهم و بحث و عمل سياسى مىخواند ولى اسلام ناب محمدى سياست را بخشى از دين و غيرقابل جدايى از آن مىداند و همۀ مسلمين را به درك و عمل سياسى دعوت مىكند و اين چيزى است كه ملتهاى