19«زمين» آن محل را جمره ناميدهاند. 1
در برخى از كتب فقهى استدلالى، چنين آمده است: «اهل لغت و فقه دربارۀ «جمره» اختلاف نظر آشكار دارند، ولى شكى نيست كه سنگ انداختن به آن موضع خاص، كافى است و در صورت شك در اين كه آيا آن محل وسيع است يا تنگ؟ در صورتى كه اصل محل رمى معلوم باشد، اصل برائت جارى مىشود و مقيد به حد معينى نمىگردد. 2از اين فتواها چنين استفاده مىشود كه جمره حد معينى - كه خود ستونها باشد - ندارد و اين كه شهيد اول محلى را كه «ريگها در آن جمع مىشود» ، جمره مىداند و يا برخى از فقها در صورت شك در وسعت و تنگى محل رمى، اصل برائت جارى مىكنند، همه حاكى از اين است كه جمره وسيعتر از بناهاى فعلى در منا است.
از اينها گذشته فقها در مسائل مربوط به رمى جمره، گاهى از «جمره» به «ارض» (زمين) تعبير نمودهاند كه حكايت از اين دارد كه نزد فقها، آن «زمين» جمره است نه ستونها:
اگر ريگ را انداخت و در «محمل» (كجاوه) افتاد يا بر پشت مركبى اصابت كرد و سپس روى زمين افتاد كفايت مىكند. 3اينگونه تعبير و مشابه آن، در كتب فقهى، در طرح مسألۀ رمى جمرات، فراوان آمده است كه چند نمونه آن را در پاورقى ملاحظه مىفرماييد. 4علاوه بر فتاواى فقها، تعبير «ارض» در مورد محل رمى، در برخى از روايات نيز آمده است. مثلاً در بعضى از نسخههاى «فقه الرضا» چنين