46مقام تعليل، عنوان تقيّه را ذكر مىفرمايد و اين مطلب شاهد آن است كه مراد از تقيّه همان كتمان و اخفا و عدم افشا است.
در برخى از رواياتى كه در تفسير بعضى از آيات وارد شده نيز تقيّه به معناى مورد نظر آمده است.
در تفسير آيۀ شريفۀ: «اولئك يؤتون اجرهم مرتين بما صبروا» چنين آمده است:
«بما صبروا على التقيّه» ، به سبب صبرى كه جهت انجام تقيّه داشتهاند» .
و در تفسير آيۀ «و يدرؤن بالحسنة السيئة» آمده است:
«الحسنة التقيّة والسيئة الا ذاعة» .10
«حسنه همان تقيّه است و سيّئه همان اذاعه و افشا نمودن است» .
در اين روايت مىبينيم كه تقيّه را در برابر اذاعه و افشا قرار داده و اوّلى را حسنه و دوّمى را سيئه معرفى كرده است.
از اين تعبير وجود و لزوم چنين تقيّهاى استفاده مىشود و طبعاً مسأله بايد همينطور هم باشد؛ زيرا چنانكه حفظ مسلكِ حق، متوقف بر كتمان و اخفا باشد در اين صورت تقيّه ضرورت پيدا مىكند و بحد وجوب و لزوم