27آمريكائى خريدارى كنند، كه امام تحريم كرده است. امام عزيز پيرامون آيۀ كريمۀ: «ليشهدوا منافع لهم» كه قرآن در آن فلسفۀ حج را تبيين مىكند، اينگونه توضيح مىدهد:
«چه نفعى بالاتر و والاتر از آنكه دست جباران جهان و ستمگران عالم از سلطه بر كشورهاى مظلوم، كوتاه شود و مخازن عظيم كشورها براى مردم خودِ آن كشورها باشد» .11
آرى اين بالاترين نفع است. زائران بيتاللّٰه بايد اين آيه را فلسفۀ حج بدانند. امام همچنين پيرامون آيۀ «وَطَهِّر بَيْتِىَ لِطّائِفيٖنَ وَالقائمين»12 مىفرمايد:
مقصود تنها پاك كردن از نجاسات ظاهرى نيست. بيت خدا نه تنها بايد از نجاسات ظاهرى پاك و طاهر شود كه از آلودگى و پليديهاى معنوى كه براى جامعه از هر چيزى زيانآورتر و خطرناكتر است، نيز تطهير گردد. حج ابراهيمى آن حجى است كه در جهت پاكسازى خانۀ خدا از نجاسات ظاهرى و باطنى باشد. امام مىفرمايد: «مراد تطهير از همۀ ارجاس است كه بالاترين آنها «شرك» مىباشد و در صدر آيۀ كريمه بيان شده است» .13 «وَاِذْبَوّأنٰا لاِبراهيٖمَ مَكانَ الْبَيْتِ اَنْ لاٰ تُشْرِكْ بىٖ شَيئاً وَ طَهّرِ بَيْتِىَ» .
از ديدگاه امام، حج براى «ايجاد تفاهم و تحكيم وحدت اسلامى» است: «يكى از مهمات فلسفه حج، ايجاد تفاهم و تحكيم برادرى بين مسلمين است و بر دانشمندان و معممّين، لازم است مسائل اساسى و سياسى و اجتماعى را با ديگر برادران دينى در ميان بگذارند و در رفع آن طرحهائى تهيه كنند تا آنان در برگشت به كشورهاى خود، آنها را تحت نظر علما و ارباب نظر قرار دهند» .
و بالاخره از نظر امام: «حج، بسان قرآن است كه همه از آن بهرهمند مىشوند ولى انديشمندان و غوّاصان و درد آشنايان امّت اسلامى، اگر دل به درياى معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن در احكام و سياستهاى اجتماعى آن نترسند از صدف اين دريا گوهرهاى هدايت و رشد و حكمت و آزادگى را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد