30همانند آنچه كشته است، بشرط آنكه دو عادل به آن گواهى دهند و قربانى را به كعبه رساند» 1.
و در آيۀ ديگر چنين مىفرمايد: «جَعَلَ اللّٰهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرٰامَ قِيٰاماً لِلنّٰاسِ...»
«خدا، كعبۀ بيتالحرام را، با ماه حرام و قربانى بىقلاده و با قلاده، قوام كار مردم گردانيد.» 2
2 - به كعبه، «بيت» هم گفته مىشود:
در بسيارى از آيات، اسم بيت بر كعبه اطلاق شده است:
الف - «مٰا كٰانَ صَلاٰتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّٰ مُكٰاءً وَ تَصْدِيَةً .» 3
«و دعايشان در نزد خانۀ كعبه جز صفير كشيدن و دست زدن، هيچ نبود».
ب - «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هٰذَا الْبَيْتِ.» 4
«پس بايد پروردگار اين خانه را بپرستد».
ج - «إِنَّ الصَّفٰا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ ...» 5
«صفا و مروه از شعائر خداست، پس كسانى كه حج خانه خدا بجاى مىآورند يا عمره
مىگذارند، اگر بر آن دو كوه طواف كنند مرتكب گناهى نشدهاند».
صفا و مروه اسم دو كوهى است كه بين آنها فاصلهاى وجود دارد و سعى ميان آن دو از اركان حج است. در عصر جاهلى بر كوه صفا بتى بنام «اساف»، و بر كوه مروه بت ديگرى بنام «نائله» بود. مسلمانان از سعى ميان آن دو كوه كه زيارتگاه مشركين بوده بيم داشتند وليكن در اين آيه سعى ميان اين دو كوه از شعائر خداى يكتا خوانده شده تا ديگر بيمى بر جاى نماند.
د - «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثٰابَةً لِلنّٰاسِ وَ أَمْناً...» 6
«و كعبه را جايگاه اجتماع و مكان امن مردم ساختيم. مقام ابراهيم را نمازگاه خويش گيريد...»
ه - «وَ إِذْ بَوَّأْنٰا لِإِبْرٰاهِيمَ مَكٰانَ الْبَيْتِ...» 7
«و مكان خانه را براى ابراهيم آشكار كرديم و گفتيم: هيچ چيز را شريك من مساز و خانۀ مرا براى طواف كنندگان و برپاى ايستادگان و راكعان و ساجادان پاكيزه بدار».
و - «وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرٰاهِيمُ الْقَوٰاعِدَ
مِنَ الْبَيْتِ ...»
8
«هنگامى كه ابراهيم و اسماعيل پايههاى خانه را بالا بالا بردند. گفتند: اى پروردگار ما، از ما بپذير كه تو شنوان و دانا هستى».
ز - «وَ لِلّٰهِ عَلَى النّٰاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطٰاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً...» 9