17است، و در برخى ديگر به شكسته خواندن مادامى كه قصد اقامت نشده است، امر شده است. . . . فقهاى از اصحاب شما مرا به شكسته خواندن نماز رهنمود دادند [البته مادامى كه قصد اقامت ده روز در اين اماكن نداشته باشم] سينهام تنگ شد تا اينكه نظر شما را جويا شوم، پس امام به خط و نوشتۀ خود، چنين مرقوم نمود: تو كه به فضيلت نماز در حرمين شريف نسبت به غير آن آگاهى، پس دوست دارم وقتى وارد اين دو مكان شريف مىشوى شكسته نخوانى و بسيار نماز بگزارى، پس بعد از دو سال به صورت حضورى به محضر ايشان مشرف شدم و گفتم كه من براى شما نامه نوشتم و شما چنين جواب داديد؛ مرادتان از حرمين شريف چه بود، امام فرمود: مكه و مدينه»
بررسى دلالى
مرحومان اردبيلى، ميلانى، خوانسارى، خويى و برخى از معاصرين، اين روايت را از جمله روايات دال بر تخيير با استحباب، شمردهاند. 1
اشكال
مرحوم بهبهانى، كلام امام (ع)
[قَدْ عَلِمْتَ يرْحَمُكَ اللهُ فَضْلَ الصَّلاةِ فِي الْحَرَمَينِ عَلَى غَيرِهِمَا، فَأَنَا أُحِبُّ لَكَ إِذْ دَخَلْتَهُمَا أَلاَّ تَقْصُرَ] را اينگونه معنا مىكند: «از تعليل امام (ع) به دست مىآيد كه تمام خواندن نماز در اين اماكن، در اختيار ابن مهزيار است؛ امام (ع) مىفرمايد: «تو كه فضيلت نماز در آنجا را مىدانى؛ پس دوست دارم تمام خواندن را انتخاب كنى» . آنحضرت دوست داشتن را به خودش نسبت مىدهد؛ بنابر اين، اگر مراد از تخيير در اين روايت، تخيير الهى (و تخيير به عنوان حكم واقعى) است، جا داشت كه امام (ع) در پاسخ چنين مرقوم مىكردند: حق با آن دسته روايات است. فقها خطا كردند و حكم خداوند تخيير با افضليت تمام است و افضليت تمام را بدون حتميتِ آن براى تو برگزيد.» 2