186. قرار دادن سنگ ريزه در داخل انگشت شستِ دستِ راست و پرتاب با ناخن (ظاهر) 1انگشت اشاره.
7. خذف به معناى «رمى» هم وارد شده است.
نقطۀ مشترك اين اقوال، به كارگيرى انگشتان دست (حتى در صورت استفادۀ از ابزار) ، براى پرتاب كردن سنگريزه و مانند آن است.
اما آنچه نياز به دقت دارد، تقييد به دست راست، در كلمات برخى از ايشان است، كه به نظر مى رسد اين تقييد وجهى ندارد و نيز آنچه از نظر خارجى قدرى مشكل به نظر مى رسد رمى از ميان سبابتين است.
بند دوم: معناى «خذف» در كلمات فقها
بسيارى از فقهاى عظام، هنگام تعرض مسأله، به شرح معناى خذف نيز پرداخته ا ند كه ما برخى از آنها را به عنوان نمونه ذكر مى كنيم:
شيخ مفيد (رحمه الله) : «ثم ليرم خذفا يضع الحصاة على باطن إبهامه و يدفعها بظاهر سبابته» . 2
سيد مرتضى (رحمه الله) : «ممّا انفردت به الإمامية القول بوجوب الخذف بحصى الجمار، و هو أن يضع الرامي الحصاة على إبهام يده اليمنى و يدفعها بظفر الإصبع الوسطى» . 3
شيخ طوسى (رحمه الله) : «يرميها خذفاً يضع كلّ حصاة على بطن إبهامه و يدفعها بظفر السبابة» . 4
علامه (رحمه الله) در تحرير آورده است: «يستحب أن يرميها خذفاً بأن يضع كلّ حصاة على بطن إبهامه و يدفعها بظفر السّبابة» . 5
در تذكره نيز مثل همين را فرموده 6و در مختلف اين را به مشهور نسبت داده و در نقل فرمايش شيخ (رحمه الله) آورده است: «على ظهر إبهام يده اليمنى و. . .» 7و سپس فرموده: «و كذا قال ابو الصلاح و المفيد و سلار» 8لكن به نظر مى رسد در استنساخ و مانند آن اشتباه شده و در عبارت مرحوم شيخ، در نهايه 9و مبسوط قيد «يده اليمنى» وجود ندارد، همچنان كه در عبارت شيخ مفيد نيز نبود و به جاى كلمه «ظهر» نيز در همۀ اينها «بطن» وارد شده است.
در دروس آمده: «و عاشرها: الرمي خذفاً، و هو أن يضع الحصاة على بطن إبهام اليد اليمنى و يدفعها بظفر السبّابة» . 10
شهيد ثانى (رحمه الله) ، ضمن بيان همين نحوه از پرتاب كه شهيد اول فرمود: آن را به مشهور نسبت داده، عبارت ايشان چنين است: «(و رميها خذفاً) و المشهور في تفسيره أن يضع الحصاة على بطن إبهام اليد اليمنى و يدفعها بظفر السبابة» . 11
بهاء الدين عاملى نيز چنين بيان فرموده: «آنكه آن سنگ ريزه را بر شكم انگشت زهگير بگذارد و به