96. در نقل ديگرى است كه گفت: از جمله چيزهايى كه يهوديان نسبت به مسلمانان حسد ورزيده ا ند، آمين گفتن است. 1
مستند شيعه بر عدم مشروعيت آمين در نماز:
1. به نظر فقهاى شيعه و سنى، عبادات توقيفى است؛ به اين معنا كه انسان حق ندارد از پيش خود كلمها ى برآن بيفزايد يا از آن كم كند. بايد هر عملى را آنگونه انجام داد كه شارع مقدس دستور داده است. كوچكترين تغيير در نماز و هر عبادت ديگر بدعت به حساب مىآيد و موجب بطلان آن مىشود. 2علاوه بر اين، حديثى از پيامبر (ص) نقل كردها ند كه فرمود: «صلوا كما رايتمونى اصلى» ؛ «نماز را آنگونه بخوانيد كه مى بينيد من مىخوانم. 3
پيامبر (ص) فرمود: شايسته نيست كه سخن انسان ها به نماز افزوده شود. 4
در كتب معتبر اهل سنت؛ از جمله صحاح آنها، چگونگى نماز پيامبرخدا آمده و در هيچيك از آنها نگفتها ند كه آن حضرت در پايان سورۀ حمد آمين مىگفته است، حتى از لحظۀ تكبير آغاز نماز تا هنگام سلام. 5
ابن قدامه، حديثى در چگونگى نماز پيامبر (ص) ، از ابا حميد ساعدى نقل مىكند كه وى در حضور ده نفر از صحابۀ حضرت رسول، كيفيت نماز پيامبر را بيان نمود در حالى كه در آن «آمين» نبود و همۀ آن ده صحابه تصديق كردند كه پيامبر اينگونه نماز مىخواند. آنگاه مىا فزايد: اين حديث حسن و صحيح است و مالك در موطأ و ابو داود و ترمذى و بخارى در صحيح خود آن را ذكر كردها ند. 6
2. دليل ديگر بر عدم مشروعيت آمين و بطلان نماز با گفتن آن، ضعيف بودن رواياتى است كه اهل سنت به آن استناد كردها ند. راوىِ برخى از اين احاديث، ابو هريره است. وى با آنكه روايات زيادى از پيامبر (ص) نقل كرده، ليكن عدها ى از علماى اهل سنت نيز تصريح كردها ند كه احاديث او ضعيف است. 7
بعضى از آنها از قول عايشه نقل كردها ند كه وى بارها گفت: ابوهريره شخصى است دورغگو و احاديث زيادى را به رسول الله نسبت داده است. 8
از على (ع) نيز نقل شده كه دروغگوترين مردم بر رسول الله (ص) ابوهريره است 9و نيز علماى مذهب حنفى تصريح كردها ند كه همۀ روايات ابو هريره ضعيف است و هر فتوايى كه به استناد روايات وى صادر شود باطل است. 10ابوهريره از سوى خليفه دوم والى بحرين شد، وقتى به گوش عمر رسيد كه او مال زيادى از بيت المال براى خود بر داشته، گفت: اى دشمن خدا، چرا مال خدا را به سرقت بردى؟ ! تو آنگاه كه به بحرين رفتى، پابرهنه بودى اما اكنون شنيدها م كه داراى اسبان زيادى بوده و آنها را به مبلغ هزار و ششصد دينار فروختهاى! پس با تازيانه به گونهاى به پشت او زد كه خون جارى