7019. خوند، مادر سيد محمد پسر سلطان ملك اشرف سال 920 ق.
وى به همراه پسرش در سال 920 به حج رفت و سلطان آنها را با تشريفات فراوان و بيش از اندازه راهى سفر كرد.
وقتى فرزند سلطان وارد مكۀ مشرفه شد، امير طقباى نايب قلعۀ منصوره بود و امير الحاج افسار اسب را از سمت راست و آغاسنبل از سمت چپ گرفته بود و شريف بركات امير مكه و ساير اميران هودج خوند را از مقام حنفىها بر دوش گرفته و تا محل كاتب السر، كه محل اسكان خوند بود، آن را حمل كردند و براى پسر سلطان فرش مخمل و حرير تا درب خانهاش پهن كردند و او آخرين حجگزار از اولاد پادشاهان مصر بود.
20. عمه سلطان سليمان خواهر سلطان سليم بن عثمان، همسر توقاد و مادر محمد پاشا نايب حلب سال 958 ق.
او در سال فتنه؛ يعنى سال 958 به همراه كاروان شامى با تشريفات فراوان و موكب عظيم و خدمتكاران بسيار حج به جا آورد. در اين سفر به مردم مكه و مدينه احسان فراوان كرد؛ از آن جمله فرونشاندن آتش فتنه در آن سال بود؛ زيرا وى علامه قطب الدين بن ملا علاءالدين نهروانى حنفى، مفتى حاجيان را نزد اميرالحاج كه براى نبرد با امير مكه آماده مىشد فرستاد و آنان را از اين كار بازداشت و رفتارشان را تقبيح كرد و فرمان داد يك منادى از طرف دو امير امان و اطمينان را بانگ زَنَد و ياد آورد كه اين مكان شريف است. وى منشى مخصوص خود را با مفتى همراه كرد، در حالى كه منادى بانگ مىزد تا وارد مكه شدند و از بازارها گذشتند به منطقه جياد رسيدند، در حالى كه طبل جنگ نواخته مىشد و نزد شريف مكه رفتند در حالى كه او و فرزندش كلاهخود و زره بر تَن كرده بودند. منشى مخصوص به شريف گفت: سلطانه سلام مىرساند و مىگويد اين كشور تو است و او بر عهده گرفته كه سلطان را از نبرد بازدارد. صورت شريف مكه باز شد و لباس جنگ از تَن درآورد و گفت: ما تابع سلطانه هستيم و از خداوند و سلطان اطاعت مىكنيم. فتنه بدين شكل خوابيد. همين مطلب را براى سران نوشت و جواب آمد كه با خواستهاش موافقت شده است و در گزارشهاى سفرش آمده است. مانند همين قضيه در سال 608 پيش آمد و با پادرميانى ربيعه خاتون خواهر ملك عادل ايوبى و اجداد شريف مكه؛ يعنى قتاده آن فتنه را فروخوابيد.
21. سوسن مادر پادشاه تَتَر سال 970 ق
وى در سال 970 از راه شام به حج رفت و كاروان شامى با هيمنه و تشريفات فراوان وارد مكه شد. سيد شريف حسن، امير مكه وى را گرامى داشت و كاروان شامى با همان شكوه و هيمنه حج گزارد و بازگشت.