27
أحد القولين، لكن فيه أن المتّجه عدم وجوبها أيضاً بناء على عدم تناول هذه النصوص، و إلاّ وجبت و الإعادة أيضاً، مع أنه لا خلاف فى وجوب البدنة به، فتلخص من ذلك كلّه أن الأحوط و الأقوى ترتب الحكم عليهما، و حينئذ فلو وطأ الخنثى المشكل فى الدبر ترتب الحكم بخلاف ما لو وطأها فى القبل خاصة للأصل» .
1
يعنى نزديكى و دخول بر خنثى، اگر از دبر باشد، هم حج باطل است و بايد آن را تمام كند و دوباره انجام دهد و هم كفارۀ بُدنه واجب مى شود چون خنثاى مشكل يا زن است كه در اينجا دو صورت يا جماع است و يا زنا؛ و اگر مرد باشد لواط است و حكم در هر سه صورت واحد است. اما اگر دخول از قبل باشد، در اين صورت نه حج باطل است و نه كفارۀ بدنه دارد؛ زيرا احتمال دارد خنثاى مشكل مرد باشد و فرج او زائد است، و در اينگونه موارد اصل برائت جارى مى شود.