64
3. حفصه، دختر عمر بن خطاب
حفصه، امّالمؤمنين، دختر عمر بن خطاب، همسر گرامى پيامبرخدا (ص) است. مادرش، زينب دختر مظعون، خواهر عثمانبن مظعون مىباشد. ايشان پيش از ازدواج با پيامبر (ص) ، همسر خنيس بن حُذاقة سَهمى بوده كه دربارۀ شخصيت ايشان در نوشتارهاى آغازين، توضيح مفصّل داديم. خنيس كه در گذشته از او ياد كرديم، در سال سوم هجرت در مدينه وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد و پيامبرخدا (ص) بر وى نماز گزارد.
پس از گذشت زمان عده، عمر نزد ابوبكر آمد و ازدواج با حفصه را به وى پيشنهاد كرد. ابوبكر پاسخى نداد. وى همچنين از عثمان خواست تا حفصه را به ازدواج خويش در آورد، عثمان هم گفت: فعلاً قصد ازدواج ندارم. . . . پيامبر (ص) دستور داد تا حفصه را براى حضرتش خواستگارى كنند و دخترش امكلثوم را به عقد عثمان در آورد. اين ازدواج در سال سوم هجرت واقع شد. . . پس از اين داستان، ابوبكر به عمر گفت: از من دلگير نباش زيرا شنيده بودم كه پيامبر حفصه را نام مىبرد و نمىخواستم راز آن حضرت را فاش سازم. . .» . 1
حفصه و داستان تحريم
پيامبرخدا (ص) هر روز صبح، بعد از نماز، به خانۀ يكيك همسرانش مىرفتند و از آنان دلجويى مىكردند. يكى از روزها براى زينب بنت جحش - كه علاقۀ فراوانى به آن حضرت داشت - ظرف عسلى بردند. آن روز زينب مانند هميشه از پيامبر خواست بنشينند و از عسل تناول نمايند و در نتيجه توقف حضرت در خانۀ وى طولانىتر شد. اين مسأله بر حفصه و عايشه گران آمد. بار ديگر آن دو تصميم گرفتند از پيامبر (ص) اظهار نگرانى و گله كنند كه گويا معافير 2خوردهاند و بوى دهانشان نامناسب است! حضرت وقتى نزد آنها رفت، اين سؤال را طرح كردند. در پاسخشان فرمود: نه، معافير نخوردهام، بلكه زينب به من عسل داده است. حفصه گفت: بايد زنبور عسل روى درخت معافير نشسته باشد كه چنين ناخوشايند است! لذا پيامبر (ص) براى خوشنودى ايشان عسل را برخود تحريم نمودند. پس از اين تحريم بود كه آيات زير بر آن حضرت نازل گرديد:
*(يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضاتَ أَزْواجِكَ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ) (تحريم: 1)
«اى پيامبر، چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال فرموده، به خاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مىكنى؟»