40
الف. كلمات فقهاء.
عالمان متقدم از شيخ صدوق وشيخ مفيد گرفته تا علامه وشيخ طوسى و. . . ، متعرض مسئله استظلال در شب نشدند. حتى علامه شيخ محمد حسن نجفى دركتاب جواهر الكلام كه هيچ مسئله اى از منظرش مغفول نمى ماند به اين مسئله اشاره هم نكرده است.
بنابراين دركلمات قدما عنوان تظليل و استظلال در شب وجود ندارد. متعلق فتاوا و سخنان آن بزرگواران فقط عنوان استظلال و تظليل از خورشيد در روز مىباشد. اين مسأله در كلمات معاصرين آمده و در كنار عنوان استظلال در روز قرارگرفته است.
سوال: عدم تعرض فقيهان گذشته به مسأله استظلال در شب، گوياى چه مطلبى است؟
پاسخ: عدم اشاره به اين مسأله يا بدين جهت بوده كه درآن عصر مورد ابتلاى حجاج نبوده است. چون كاروان هاى حجاج به دلايل ناامنى و. . . نوعا در روز حركت مى كردند و شب ها به استراحت مى پرداختند. بنابراين، بحث استظلال در شب مورد ابتلا و سوال نبوده است. و يا بدين جهت بوده كه براى استظلال در شب مفهومى تصور نمىكردند. ظل و تظليل فقط در روز و با وجود خورشيد معنى مىدهد. در شب تاريك كه خورشيدى وجود ندارد، سايه هم معنى ندارد. شايد به همين دليل صاحب جواهر نيز به آن اشاره نكرده است
ب. روايات
در روايات باب، به مسأله استظلال در شب هيچ اش-ارهاى نش-ده است. و اين س-ؤال در ذه-ن مىآيد: چرا مسألۀ استظلال در شب در روايات مطرح نشده است؟ آيا معرض عنه بوده يعنى چون جواز آن مسلم بوده موردسؤال قرار نگرفته است؟ يا شب و روز يكى بوده است؟ به هر حال مسأله مبهم است. وتنها فقهاى معاصر به آن پرداخته اند آن هم دليلى قانع كننده بر فتواى خود نياورده اند. با اين رويكرد ناچاريم مجدد نگاهى دو باره به روايات داشته باشيم. پنج گروه روايت براى حرمت استظلال وتظليل ذكر كرديم. دوباره آنها را مرور مىكنيم.
گروه پنجم روايات به استتار وپوشاندن از خورشيد تصريح داشت. در روايت اسماعيل ومعلى عبارت
"هل يستتر المحرم من الشمس؟ " وروايت معاويه عبارت:
"حر الشمس" آمده