27
2. عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، قَالَ: كَتَبْتُ إِلَيْهِ، الْمُحْرِمُ هَلْ يُظَلِّلُ عَلَى نَفْسِهِ إِذَا آذَتْهُ الشَّمْسُ أَوِ الْمَطَرُ أَوْ كَانَ مَرِيضاً أَمْ لاَ؟ فَإِنْ ظَلَّلَ هَلْ يَجِبُ عَلَيْهِ الْفِدَاءُ أَمْ لاَ؟ فَكَتَبَ: يُظَلِّلُ عَلَى نَفْسِهِ وَ يُهَرِيقُ دَماً إِنْ شَاءَ اللَّهُ» . 1
«على بن محمد گفت: نامهاى به امام هادى (ع) نوشتم و از آن حضرت پرسيدم: هرگاه آفتاب يا باران مُحرم را آزار رساند و يا بيمار باشد، مىتواند استظلال كند و اگر تظليل كرد كفاره بر او واجب است؟ امام (ع) در پاسخ نوشتند: استظلال مىكند و يك قربانى كفاره مىدهد، ان شاءالله.»
3. «إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ، قُلْتُ لِلرِّضَا (ع) : الْمُحْرِمُ يُظَلِّلُ عَلَى مَحْمِلِهِ وَ يَفْدِي إِذَا كَانَتِ الشَّمْسُ وَ الْمَطَرُ يُضِرَّانِ بِهِ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: كَمِ الْفِدَاءُ؟ قَالَ: شَاةٌ» 2
«ابراهيم بن ابو محمود گفت: به امام رضا (ع) عرض كردم: محرمى كه بر محملش نشسته و براى پرهيز از ضرر آفتاب و باران استظلال مى كند و كفاره مىدهد (آيا جايز است؟) امام (ع) فرمود: آرى، جايز است. پرسيدم: چه مقدار كفاره دهد؟ فرمود: يك رأس گوسفند.»
4. «إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ، عَنِ الرِّضَا (ع) قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الظِّلاَلِ لِلْمُحْرِمِ مِنْ أَذَى مَطَرٍ أَوْ شَمْسٍ وَ أَنَا أَسْمَعُ، فَأَمَرَهُ أَنْ يَفْدِيَ شَاةً وَ يَذْبَحَهَا بِمِنًى» . 3
«اسماعيل بن بزيع گويد: شنيدم كه مردى از امام رضا (ع) پرسيد: مُحرمى به خاطر مشكل باران وخورشيد تظليل مىكند (تكليف او چيست) ؟ حضرت دستور داد يك رأس گوسفند كفاره دهد ودر منا قربانى كند.»
اين روايت شبيه روايت پيشين است؛ چون هر دو از امام رضا (ع) با يك مضمون نقل شده است. اين احتمال وجود دارد كه هر دو يكى باشند. مرحوم صدوق نيز آن را نقل كرده و اين عبارت برآن افزوده شده است؛
«وَ قَالَ نَحْنُ إِذَا أَرَدْنَا ذَلِكَ ظَلَّلْنَا وَ فَدَيْنَا» .
نكات قابل توجه در سه روايت اخير عبارتاند از:
* نخست اينكه: روايات به حالت اضطرار اشاره دارند.
* دوم: سؤال راوى از دو چيزى است كه به ظاهر ضدّ هم هستند؛ «آفتاب» و «باران» .