65
فرق «ظل» و «فئ»
ظلّ، ضد روشنايى و اعم از فئ است. به سايۀ شب و سايۀ باغ و به هر چيزيكه نور خورشيد به آن نميرسد «ظل» گفته ميشود و «فئ» به سايهاى ميگويندكه خورشيد از آن برگشته باشد. 1ظل و ظلت گفته نميشود، مگر در روز. 2فئ به معناى رجوع است و سايه در عصر بر ميگردد. 3البته براى ظل معانى ديگرى نوشتهاند؛ مانند: بزرگى و عزّت؛ مرا زير سايۀ خود گرفت؛ يعنى به من عزت بخشيد.
سايه يا ستر؟
برخى ظل را به معناى ستر دانستهاند. مرحوم طبرسى (ع) 4مينويسد: اصل ظلّ به معناى ستر است كه از آفتاب ميپوشاند.
در «معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهيه» 5آمده است: ظل، به معناى نبودن خورشيد نيست. آنچنانكه توهّم شده است. بلكه ظلّ امرى وجودى استكه خداوند آنرا براى انتفاع بدن و غير آن آفريده است. ظل در اصل به معناى ستر و پوشش است. از اين قبيل است: ظلّ الجنه و ظلّ درخت؛ يعنى پوشش آن و پوشش اطرافش وسايۀ شب؛ يعنى سياهى آن. چون همه چيز را ميپوشاند. و ظلّ الشمس؛ يعنى چيزى كه اشخاص را از حرارت آن ميپوشاند.
شهيد در دروس مينويسد: «هل التحريم فى الظلّ لفوات الضحى أو لمكان الستر؟» ؛ «آيا حرمت استظلال به جهت نبود نور است يا به جهت ساتر و پوشش بودن؟»
به عبارت ديگر، آيا سايه امرى است عدمى كه با رفتن نور و روشنايى خورشيد پديد ميآيد و يا امرى وجودى است كه حالت ساتريت وپوشش دارد؟ در فرض نخست، ظل و سايه فقط در روز و با وجود خورشيد متصور است، ولى در شب كه خورشيد و نورى وجود ندارد، سايه تصور نميشود؛ زيرا امرى عدمى است. در فرض دوم كه سايه امرى وجودى است، هيچ تفاوتى ميان شب و روز وجود ندارد. اين نظريه داراى طرفداران چندانى نيست، همچنانكه صاحب حدائق پس از نقل گفتار شهيد ميفرمايد: ظاهر اخبار و روايات به معناى نخست (يعنى سايه) اشاره دارد و مكرّر به زائر امر شده كه خود را در معرض