61
عَظِيماً وَ امْتِحَاناً شَدِيداً وَ اخْتِبَاراً مُبِيناً وَ تَمْحِيصاً بَلِيغاً جَعَلَهُ اللهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ وَ وُصْلَةً إِلَى جَنَّتِهِ.
ِوَ لَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ أَنْ يَضَعَ بَيْتَهُ الْحَرَامَ وَ مَشَاعِرَهُ الْعِظَامَ بَيْنَ جَنَّاتٍ وَ أَنْهَارٍ وَ سَهْلٍ وَ قَرَارٍ جَمَّ الأَشْجَارِ دَانِيَ الثِّمَارِ مُلْتَفَّ الْبُنَى مُتَّصِلَ الْقُرَى بَيْنَ بُرَّةٍ سَمْرَاءَ وَ رَوْضَةٍ خَضْرَاءَ وَ أَرْيَافٍ مُحْدِقَةٍ وَ عِرَاصٍ مُغْدِقَةٍ وَ رِيَاضٍ نَاضِرَةٍ وَ طُرُقٍ عَامِرَةٍ لَكَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَى حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلاَءِ وَ لَوْ كَانَ الإِسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَيْهَا وَ الأَحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا بَيْنَ زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ وَ يَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ نُورٍ وَ ضِيَاءٍ لَخَفَّفَ ذَلِكَ مُصَارَعَةَ الشَّكِّ فِي الصُّدُورِ وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِيسَ عَنِ الْقُلُوبِ وَ لَنَفَى مُعْتَلَجَ الرَّيْبِ مِنَ النَّاسِ وَ لَكِنَّ اللهَ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ وَ يَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ وَ يَبْتَلِيهِمْ بِضُرُوبِ الْمَكَارِهِ إِخْرَاجاً لِلتَّكَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ إِسْكَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِي نُفُوسِهِمْ وَ لِيَجْعَلَ ذَلِكَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَى فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلاً لِعَفْوِهِ» .51
«آيا حقيقت روشن را نمى بينيد كه خداوند سبحان همۀ انسانها را - از نخستين آنها كه به دوران آدم مىرسد تا آخرين كس كه رمز پايدارى مردم است - آزمود و در سنگستانىترين قطعۀ اين خاكدان قرارش داد. در نقطهاى كه در دنيا كمترين مقدار خاك را دارد. تنگ درهها است فرومانده در لا به لاى كوهساران ناهموار و بر ريگهاى نرم و در كنار چشمههاى بى رمق و آبادىهاى پراكنده كه پرورش هيچ دامى - اعم از شتر، گاو و گوسفند - در آن ممكن نيست.
آنگاه به آدم و فرزندانش فرمان داد رو سوى آن آرند و در پى اين فرمان، آن خانه سرمنزل دستاورد سفرها و بارانداز كاروانها شد. ميوههاى دلها، از دشتهاى خشك و سوخته و بى گياه و شيب درههاى ژرف و جزاير درياهاى دورافتاده بدان سو فرو مىافتد تا به رسم فروتنى، در اطراف آن خانه شانههايشان را بلرزانند و با وانهادن موى، زيبايىهاى خداداده را آشفته سازند و اين آزمونى سترگ و امتحانى سخت و آزمايشى روشن و پالايشى رساست كه خداوند آن را وسيلۀ رحمت خويش و رمز پيوستن به بهشت خود قرار داده است.
و اگر خداوند چنين اراده مى فرمود كه خانۀ محترم و مشعرهاى عظيم خود را در پيچاپيچ باغستانها و جويباران و بر دامن دشتى هموار با درختانى انبوه و ميوههاى در دسترس كنار بناهاى به هم پيوسته و روستاهاى تنگاتنگ در كنار گندمزارهاى طلايى رنگ، در بوستانى سرسبز و كشتزارهايى پرگياه، زمينهاى پرآب، مرغزارها و كشتگاههاى سرسبز و شاداب و در كناره راههاى آبادان بنا كند در آن صورت پاداش حجگزاران بر حسب آسانى آزمون اندك مىشد و اگر سنگ پايههاى كعبه - كه خانه بر آنها استوار است - و سنگ ديوارها همه از زمرد سبز و ياقوت سرخ و نور و اثير ساخته مىشد جدال شك در دلها كاستى مىگرفت، قلمرو تلاش ابليس محدود مىشد و دغدغه و دو دلى مردم از ميان مىرفت. اما خداوند بندگانش را با هرگونه آزمون مىآزمايد وبه شيوههاى گوناگون تعبدشان را مىطلبد و به انواع ناخوشىها مبتلاشان مىسازد تا بدين وسيله تكبر را از دلهاشان براند و فروتنى را در عمق جانهاشان بنشاند تا اينها همه درهاى گشودهاى به سوى فضل او شوند و اسباب هموارى زمينه عفوش گردند.52
13. حج، جهاد ضعيفان
«وَ الْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِيفٍ» . 53
«و حج جهاد هر ناتوانى است.»