29«پاك پروردگارى كه اين را در اختيار ما قرار داد و براى ما رام كرد. در حالى كه ما را ياراى رام كردن آن نبود و ما يقيناً به سوى خدايمان بازخواهيم گشت.»
نقل است كه وقتى پيامبر خدا (ص) مىخواست به سفر رود، همينكه بر پشت شتر مىنشست، بعد از تلاوت آيۀ فوق، اين دعا را مىخواند:
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُكَ فِى سَفَرِنَا هَذَا الْبِرَّ وَ التَّقْوَى وَ مِنَ الْعَمَلِ مَا تَرْضَى، اللَّهُمَّ هَوِّنْ عَلَينَا سَفَرَنَا هَذَا وَ اطْوِ عَنَّا بُعْدَهُ، اللَّهُمَّ أَنْتَ الصَّاحِبُ فِى السَّفَرِ وَ الْخَلِيفَۀ فِى الأَهْلِ، اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنْ وَعْثَاءِ السَّفَرِ وَ كَآبَۀ الْمُنْقَلَبِ وَ سُوءِ الْمَنْظَرِ فِى الأَهْلِ وَ الْمَالِ» .
«بارالها! ما در اين سفر از تو نيكى و تقوا خواهانيم و در كارهايمان آنچه را موجب رضايت توست، طلب مىكنيم. سفر را بر ما آسان گردان. خداوندا! تو همراه ما در سفر و جانشين ما در ميان خانوادهمان هستى. پروردگارا! از سختى و رنج سفر به تو پناه مىبريم و رفع دشوارى امور و بد آيندِ حوادث مربوط به عيال و مال را به تو واگذار مىكنيم.»
مىبينيمكه در اين دعا توكّل تام بر خداوند سبحان و تقاضاى خير و تقوى در امور ظاهرى و باطنى براى خود و خانواده، نهفته است. به عبارت ديگر، سفر انسان مؤمن سير و تفرّج محض نبوده، بلكه سير و سلوك است.
خواجه عبدالله قشيرى در خصوص سفر گفته است:
«و بدانيد كه سفر بر دو قسمت است؛ سفرى بود بر تن و آن، از جايى به جايى انتقال كردن بُوَد و سفرى بود به دل و آن از صنعتى به ديگر صنعتى گشتن بود. هزاران بينى كه به تن سفر كنند و اندكى بُوَد آن كه به دل سفر كند.»8
چون هر دو سفر براى انسان وارسته مقدمۀ كمال شمرده شده، از اين رو در دستورات اسلامى به هر دو توصيه شده است. بزرگان عرفان نيز مريدان خود را به سفرهاى جسمانى و روحانى توصيه مىكردند:
«كسى كتّانىرا گفت: مرا وصيّتى كن. گفت: جهد آن كن كه هر شب به ديگر مسجدى ميهمان باشى و نميرى مگر ميان دو منزل.»9
مقصود اين استكه سعى كن هميشه در سفر باشى؛ بهگونهاىكه عمر تو در سفر به سر آيد. البته هر سفرى سختىهاى خاصّ خود را دارد و مسافر بايد خود را براى تحمّل آن آماده كند.
«از مالك دينار حكايت كنند كه خداوند تعالى وحى فرستاد به موسى (ع) كه نعلين كن و عصا از آهن برگير و سياحى كن و آثار و عبرتها طلب مىكن تا آنگاه كه نعلين بدرد و عصا بشكند.»10
«ابو يعقوب سوسى گويد: مسافر را چهار چيز ببايد: علمىكه اورا نگاه دارد. ورعى كه وى را از ناشايستها باز دارد. وجدى كه او را برگيرد و خُلقى كه او را مصون دارد.»11
در احاديث معصومان (عليهم السلام) توصيه به سفر شده وحكمتهاى فراوانى بر آن بيان گرديده است. بعضى از احاديث ظهور در سفرهاى ظاهرى و جسمانى دارد و بعضى ديگر ظهور در سفرهاى روحانى و بعضى ديگر كلّى است؛ بهگونهاى كه مىتوان به هر دو مورد سرايت داد. در حديثى از معصومين (عليهم السلام) ، «سفر» به آبِ در حال حركت تشبيه شده است كه جارى بودن آن موجب سالم ماندنش و راكد و ثابت بودن آن موجب فاسد شدنش مىشود: