7بيت وحى: از آن پرده برداشتهاند كه حضرت پيامبر (ص) به وسيلۀ حضرت على (ع) بالا نرود بلكه حضرت وصى به سبب حضرت نبى رفيع شود. به هر تقدير در پرتو جمع نبوت و امامت كعبه بيرون از رجز شرك و رجس الحاد تطهير شود. اين صحنۀ آموزندۀ همگان، مخصوصاً دانشگاهيان معتمِر را به تنزيه ساحت روح از توجه به غير خدا فرا مىخواند و رهيافت آن را تمسك به نبوت و ولايت؛ يعنى به قرآن و عترت مىداند؛ چنانچه ابو المجد، مجدود بن آدم سنايى غزنوى گفته است:
شرك پادار شد هلاكش كن
1
* چهارم: «حج» كه آهنگ هماهنگ با دعوت بنيانگذار كعبه است و «عمره» كه معمور نمودن بيت ويژۀ الهى است، با تلبيه آغاز مىشود و معناى آن پاسخ مثبت به نداى خداوند است و چون صداى الهى دائمى است، جواب آن نيز مستمر خواهد بود و اگر در بارۀ موحّدان ناب چنين آمده است كه: الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ براى آن است كه اينان هماره به ياد خدا در دل و به نام وى در لب متنعّم اند. حاجيان كعبه و متعمران بيت خدا، وقتى از آن حج و از اين عمره طرفى مىبندند كه دائماً تلبيه را در دل و تكبير را بر لب حفظ نمايند و معناى صيانتِ آن و حفظِ اين، همانا پرهيز از كژروى و دورى از راه بندى است؛ به طورىكه هرگز بيراهه نرويم و راه كسى را نيز نبنديم تا بتوان دربارۀ ما گفته شود: «الذين هم فى حجّهم و عمرتهم دائمون» ؛ زيرا حج مقطعى و عمرۀ موسمى، تمرينى براى تداوم تلبيه در ساحت قدس ربوبى است. شهود توحيد با آيات بيّن كه مخصوص سرزمين وحى است، فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيم زائران كوى حق را بهجايى رساند كه:
تف--ل او فرق عرش را س--ايد
ل--عل او زيب ف--رش را شاي---د
و به وى چنين معرفت مىبخشد كه اگر به اين در نرود براى هميشه در مىماند.
عقل درمانده را بدين در خواند
زانكه درمانده هر كه زين در ماند
* پنجم: هرچند تمام موجودات از رزق پروردگار بهرهمندند، ليكن خداوند ميهمانان ويژهاى دارد كه آنان را با روزى مخصوص پذيرايى مىنمايد و اين ضيافت در زمان خاص و در زمين مختص و با زبان اختصاصى صورت مىپذيرد:
- زمان خاص آن ماه مبارك رمضان است كه مردان سالك صالح آن را طبق نصوص روايى و دعايى آغاز سال سير و سلوك محسوب مىدارند و سود و زيان و فراز و فرود اخلاقى خويش را با فرا رسيدن ماه مبارك ديگر ارزيابى مىنمايند.
- زمين مخصوص آن با منطقۀ هبوط وحى و استقرار كعبه و جوشش زمزم و مسعاى بين صفا و مروه و مانند آن است كه حاجيان و معتمران در اين سرزمين ميهمانان خاص خداوندند.
- زبان اختصاصى آن نغمۀ پرطنين «لاَ إِلَه إِلاَّ الله» است كه دالان ورودى توحيد را نفى هرگونه بت پرستى مىداند؛ خواه بت درون كه با اضلال نفس مُسَوّله و اغواى نفس اماره سامان مىپذيرد و خواه بت بيرون كه با وسوسۀ ابليس و دسيسۀ استكبار، استعمار، استعباد و استحمار سازمان دهى مىشود. مترنّمان اين نغمه ميهمان ويژۀ الهىاند؛ زيرا با نفى ربوبيتِ غيرخدا، پرستش، خضوع، خشوع، و رازگويى و نيازخواهى، مخصوص خداوند يگانه و يكتا خواهد بود. كسى كه در سرزمين نزول وحى با زبان توحيدى آشنا مىشود، مهمترين رهآورد وى نزاهت از هر طاغوت درون و بيرون و برائت از هر جالوت شرق و غرب خواهد بود.
چنين انسان موحّدى كه نه خود را ديد و نه غير خدا را مؤثّر دانست، هر حرفى را كنار خواهد گذاشت و گوهر مقصود را خواهد ديد و به آن دل مىبندد و به وى سر مىسپارد و در كوى او بدون هيچ داعيهاى معتكف خواهد شد؛ زيرا براى وى كاملاً معلوم مىشود كه:
روى گرد آلود برزى او كه بر درگاه او
آبروى خود برى گر آب روى خود برى