32است ليكن به حج نرفته و اكنون كه تصميم به حج گرفته ناتوان است.
ب: پيشتر حج بر او مستقر نشده و اكنون كه استطاعت مالى پيدا كرده، توانايى جسمانى ندارد.
در فرض نخست، ادعاى اجماع شده كه استنابه واجب است. مرحوم بحرانى ميگويد:
«ظاهر الأصحاب - رضوان الله عليهم - الاتفاق على أنّه لو تقدمت الاستطاعۀ على حصول العذر وجبت الاستنابۀ قولاً واحداً» . 1اما در فرضدوم، مسأله اختلافى است؛ از برخى روايات فهميده ميشود چنانچه شخصى خودش قادر نيست حج بهجا آورد، بايد نايب بگيرد؛ مانند روايت محمد مسلم از امام باقر (ع) كه فرمود:
«كَانَ عَلِىٌّ (ع) يَقُولُ: لَوْ أَنَّ رَجُلاً أَرَادَ الْحَجَّ، فَعَرَضَ لَهُ مَرَضٌ، أَوْ خَالَطَهُ سَقَمٌ، فَلَمْ يَسْتَطِعِ الْخُرُوجَ، فَلْيُجَهِّزْ رَجُلاً مِنْ مَالِهِ، ثُمَّ لْيَبْعَثْهُ مَكَانَهُ» . 2امام خمينى \ در اين باره فرموده است:
«يجب على المستطيع الحجّ مباشرۀً. . . نعم لا استقر عليه و لم يتمكّن منها لمرض، لم يرج زواله أو حصر كذلك أو هرم بحيث لا يقدر أو كان حرجاً عليه وجبت الاستنابۀ عليه، و لو لم يستقر عليه لكن لا يمكنه المباشرۀ لشىء من المذكورات ففى وجوبها و عدمه قولان؛ لا يخلو الثانى من قوۀ» . 3طبق نظر حضرت امام \ در صورتيكه حج بر فردى مستقر شده و او به جهتيآن را ترك كرده، و اكنون قصد دارد آن را به جا آورد اما به جهت بيمارى و پيرى، توان آن را ندارد، مى بايست نايب بگيرد. و اگر حج پيشتر بر وى مستقر نشده، بلكه در زمانى استطاعت مالى پيدا كرده كه ناتوان از انجام حج است، در اين صورت ميفرمايد عدم وجوب نيابت خالى از قوت نيست. ايشان در بيان ديگرى فرمودهاند:
«شرط ديگر وجوب حج، استطاعت بدنى است؛ پس بر مريضيكه قدرت رفتن به حج ندارد، يا بر او حرج و مشقت زياد دارد، حج واجب نيست.» 4البته اين كلام امام در جائى است كه حج بر او مستقر نشده باشد.
البته چنانچه مريض قبلا مستطيع بوده بايد نائب بگيرد امام خمينى در اين باره مى فرمايد:
«اگر مستطيع، براى حج اقدام نكند تا در اثر پيرى يا بيمارى نتواند حج بهجا آورد و اميد خوب شدن هم نداشته باشد، واجب است نايب بگيرد.» 5