7راه رسيدن به خدا، دورى و وارستگى از شهوات و خدايى بودن در همۀ حركات و سكنات است. رمز گرايش رهبانان در آيينهاى گذشته به گوشهگيرى و خلوتگزينى و غارنشينى، رسيدن به مقام «انس با خدا» بوده است. وقتى آن شيوهها متروك شد و مردم به لذايذ دنيوى روى آوردند، خداوند متعال پيامبر واپسين را برانگيخت تا احياگر راه آخرت و تجديد كنندۀ سنتهاى پيامبران آسمانى در سلوك معنوى باشد.
پيامبر خدا (ص) بهجاى رهبانيت «جهاد» و «حج» را بيان فرمود. خداوند، كعبه و اطراف آن را حرم خويش قرار داد. عرفات را همچون صحنى در آستانۀ درگاهش بر شمرد و با تحريم محرمات احرام، حرمت و قداست اين حرم را روشن ساخت و اعمال حج را كه خردها به رمز و راز آن پىنمىبرد، وسيلۀ آزمون تعبّد و پذيرش و اطاعت بندگان قرار داد، تا انجام اين كارها كه به ظاهر، لذّتى براى نفس ندارد، تنها با انگيزۀ اطاعت فرمان و ابراز بندگى صورت پذيرد و لبيك گويى به دعوت او، رمز انقياد و سر سپردگى در پيشگاهش باشد، تا مردم از هواى نفس رها شوند و شرط بندگى به جا آورند.
اگر مردم اين رازها را «فهم» كنند. از صدور آن همه تكليف و فرمان و واجبات، تعجّب نخواهند كرد. در فهم اصل حج، همين نكته بس است.
*شوق
«شوق» پيامد «فهم» است. وقتى روشن شد كه كعبه، خانۀ خداست و آنكه به حج مىرود، گويا به قصد زيارت خدا سفر مىكند و هركه آهنگ زيارت خدا كند، از ديدار روى يار و برخوردارى از نگاه عنايت آميز او در ميعادگاه آخرت محروم نخواهد بود، شوق ديدار خدا، شوق اسباب ديدار را هم پديد مىآورد. مشتاق پروردگار، به هرچه كه به محبوبش منتسب باشد مشتاق است. خانه، خانۀ خداست و همين كافى است كه دلدادۀ خدا را مشتاق اين سفر كند، تا هم خانۀ خدا را ببيند، هم با چشم دل خدا را بنگرد.
ديدار خدا بود ميسّر
با ديدۀ دل، نه ديدۀ سر
* عزم
زائر بايد بداند كه با عزم حج، از خانواده و وطن و شهوات و لذّات جدا مىشود و به زيارت خانۀ خدا روى مىآورد. پس بايد قدر خانه و صاحب خانه را بزرگ شمارد و از عزم خطير خويش آگاه باشد و عزم خود را خالص براى خدا سازد و دور از ريا و سُمعه باشد و بداند كه از نيت و عملش تنها آنچه براى خدا خالص باشد پذيرفته است و چه زشت است كسى آهنگ خانۀ آن فرمانروا كند، ولى مقصودش غير او باشد. پس بايد عزم خود را تصحيح كند و از هر چه كه شائبۀ ريا دارد بپرهيزد.
*قطع وابستگى
مقصود از آن، رّد مظالم و توبۀ خالص و اداى حقوق بندگان است. همچون طلبكار حاضرى كه يقۀ او را چسبيده و مىگويد: كجا مىروى؟ مىخواهى به خانۀ خداوند بروى در حالى كه در همين جا و در خانۀ خودت، فرمان او را اطاعت نمىكنى. آيا شرم نمىكنى كه گنهكارانه به محضرش باريابى و تو را نپذيرد؟ اگر مىخواهى زيارتت مقبول افتد، فرمانش را اجرا كن، حقوق مردم را بپرداز و از همۀ گناهان توبه كن و پيوند دل را از همه بگسل و با روى دل به سوى او روان شو. اگر چنين نكنى، رهآورد سفرت جز رنج راه و باديه و جز طرد شدن از درگاه نيست. پيوند خود را از وطن چنان بگسل كه گويا ديگر بر نمىگردى و وصيت نامهات را بنويس و با اين قطع علاقهها از خانه و زندگى براى سفر حج، به ياد قطع علاقهها از دنيا و رفتن به سفر بىبرگشتِ آخرت باش. كسى كه آمادۀ سفر حج مىشود، نبايد از سفر آخرت غافل شود.
*زاد و توشه
رهتوشه را بايد از راه حلال به دست آورد و اگر احساس كرد كه بر افزودن رهتوشه حريص است و در پىِ چيزهايى است كه در طول سفر بماند و فاسد نشود، به ياد آورد كه سفر آخرت طولانىتر است و رهتوشۀ آن تقواست و هرچه -