47مزدلفه نوشتهاند:
«الصعود على قُزَح، و هو جبل هناك، و ذكر اللّٰه تعالى عليه، و وطؤه برجليك حافياً، خصوصاً في الصرورة - أي من يأتي بحَجّة الإسلام عن نفسه - بل الأحوط استحباباً ذلك» . 1به هر حال، آنچه مقصود ماست خردهگيرى بر «مناسك» نيست، بلكه تأكيد بر روشن شدن تكليف و حدود و ثغور اينگونه اماكن و تبيين دقيق آنها است. نمىتوان حكمى را در دهها هزار نسخه مناسك منتشر كرد كه موضوع آن، مبهم و جاى آن، نامشخص است. امروزه بايد تشكيلات مسؤول - با تحقيقات وسيع و دامنهدار كتابخانهاى و ميدانى - مشخص كنند كه كوه قُزَح يا مسجد جوار آن، كه موضوع اين حكم است، كجاست و چه سرنوشتى در طول تاريخ پيدا كرده است و به عبارت ديگر، «المشعر الحرام» در روايات متعدد، از جمله در روايت حجة الوداع پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله، كه قطعاً مرادف مزدلفه نيست - تا ادعا شود حدود و ثغورش مشخص است - كجاست؟
هدف عمده از ذكر اين موضوع همين بود و گرنه در همين مسأله چند مطلب ديگر قابل بررسى است از جمله:
الف) آيا اين حكم مخصوص مردان صروره است - چنانكه شيخ مفيد رحمه الله نوشتهاند - يا اعم از زن و مرد؟
ب) وطء با راحله و مركب و شتر هم صدق مىكند - چنانكه ابن جنيد و شهيد و عدهاى ديگر فرمودهاند - يا منحصر به «قدم» نهادن است؟
ج) وطء به «رجل» منحصر است به قدم نهادن با پاى برهنه - كه برخى احتياط كردهاند - يا اعم است از برهنه و با كفش؟
د) «وطء قزح» و صعود بر آن، دو مستحب جداگانهاند - 2چنان كه از سخن عدهاى از فقها از جمله صاحب جواهر در مناسك استفاده مىشود - يا يك عنوان مستحب است؛ چنان كه در اشكال برخى بر عبارت شرايع: «أن يطأ الصرورة المشعر برجله، و قيل: يستحبّ الصعود على قزح و ذكر اللّٰه عليه» آمده است:
«. . . لا يخفى أنّ ظاهر النص أنّ المراد بالمشعر مكان خاصّ لا المشعر الّذي يجب