46حَجّة الإسلام آكد. و قال ابن الجنيد: يطأ برجله أو بعيره المشعر الحرام قرب المنارة و الظاهر أنّه المسجد الموجود الآن» . 17. شهيد ثانى رحمه الله (م 965) :
- «. . . المراد بوطئه برجله، أن يعلوَ عليه بنفسه، فإن لم يمكن فببعيره، و الظاهر أنّ الوطء بالرجل يتحقّق مع النعل و الحفاء؛ إذ الاكتفاء بوطء البعير ينبّه عليه. و قزح. . . في حديث: أنّ النبيّ صلّى اللّٰه عليه و آله وقف عليه. . . فعلى هذا يكون جمع أعمّ من المشعر، و ظاهر العبارة يدلّ عليه. . .» . 2با توجه به آنچه گذشت، مسلّم و محرز شد كه مقصود از «المشعر الحرام» در اين مسأله مزدلفه نيست، بلكه بخش كوچكى از مزدلفه؛ يعنى كوه قُزَح است و چون در مناسك فقيهان معاصر (دامت بركاتهم) ، همه جا مشعر به جاى مزدلفه و تمام موقف استعمال شده، تعبير اين مناسك - كه فرمودهاند: «اگر حاجى صروره باشد مستحب است كه در مشعر الحرام قدم بگذارد» مسامحهآميز و غلط انداز است و همين امر موجب خطاى ديگرى شده و آن اين است كه برخى فرمودهاند - چنان كه در آغاز اين نكته گذشت -: «احتمالاً منظور با پاى برهنه قدم گذاشتن در سرزمين مشعر است» ، در حالى كه اصلاً «سرزمين مشعر» مراد نيست. جالب اينجاست كه در مناسك صاحب جواهر در اين مسأله دقت شده و اساساً ايشان در مستحبات وقوف در مزدلفه نفرمودهاند كه «وطء مشعر براى صروره مستحب است» تا غلط انداز شود، بلكه مانند ابن حمزه در وسيله آوردهاند:
«و يستحبّ وطء قُزَح برجله، سيّما الصرورة في حجّة الاسلام، بل الأحوط ذلك؛ و الصعود عليه و ذكر اللّٰه (تعالى شأنه) و الدعاء» . 3تا آنجا كه بنده ديدهام، از فقيهان معاصر (دامت بركاتهم) هركس متعرض اين فرع فقهى در مناسك شده، همان عبارتى را به كار برده كه در صدر اين مقاله گذشت و نقد شد. فقط فقيه مدقّق، حضرت آيتاللّٰه شبيرى زنجانى (دامت بركاته) ، به طور دقيق - و مانند مناسك صاحب جواهر - بدون اينكه نامى از مشعر بياورند، در مستحبات