56سپس نقل كردند كه هلال حدود يك ساعت و نيم از شب گذشته غروب كرده است. از اينجا اطمينان پيدا كرديم كه شب چهارشنبه شب اول ماه بوده است - هر چند رؤيت شرعاً ثابت نشد، چون تعداد شهود به قدرى نبود كه به حد شياع و استفاضه برسد - از اين رو، با سعوديها موافقت كرديم و روز پنج شنبه را عرفه و روز جمعه را عيد دانستيم. 1ب) راه حلها و تلاشها براى رفع اين مشكل
چنانكه گذشت، در صورت اختلاف ميان شيعه و سنّى در ثبوت هلال ذىحجه در مكّه - اعم از عدم ثبوت نزد شيعه، مطابق نظر و حكم قاضى اهل سنّت يا علم به خلاف آن - شيعيان مصرّ بودند كه طبق نظر خود در ثبوت هلال وقوف عرفه و مناسك بعدى را انجام دهند و اين امر جز در سالهايى معدود ممكن نمىشد. از اين رو، در سالهاى ديگر، هر چند ممكن بود صورى و شكلى در وقوف عرفه و اعمال بعدى با اهل سنت همراهى كنند، اما اين را صحيح و مجزى نمىدانستند و با عمرۀ مفرده و هدى، از احرام خارج مىشدند و در مكّه مىماندند تا سال بعد حج بگزارند و اگر حج آنها واجب نبود به وطن بر مىگشتند. برخى هم كه از اين دو راه حل - عمرۀ مفرده و هدى - خبرى نداشتند و به وطن بازگشته بودند، محكوم به محرم بودن مىشدند؛ چنانكه گزارشى از اواخر دورۀ صفويه از اين موضوع حكايت دارد و پيشتر نقل شد و فصل هفتم «حديقةالشيعۀ» رضوى (م بعد از 1152) به همين موضوع اختصاص دارد. بر اساس گزارش سفرنامهها و منابع مكتوب مشابه، در آن روزگار كمتر سخنى از همراهى با اهل سنت - از روى تقيّه - به چشم مىخورد و حتى رضوى، كسانى را كه به صحّت مناسك مزبور، به دليل تقيّه فتوا دادهاند به باد انتقاد گرفته است.
با توجه به نكات مذكور، برخى از عالمان شيعه در صدد چارهجويى و حل مشكل بر آمدند كه در ذيل به نمونههايى از تلاشهاى آنان اشاره مىشود:
1. مرحوم حاج سراج انصارى، دانشمند پر تلاش، زمان شناس و فهيم، در