42سلام وليعهد به حضرت آيتاللّٰه گفت:
امير مىگويد: چنين تقاضايى از ايشان كه از دعات و پيشروان وحدت اسلاماند بعيد و مستبعد به نظر مىرسد، چون انجام آن موجب تشتّت و تفرقه مسلمين خواهد شد.
ساير مسلمين با اينكه حكم محكمۀ شرعيه راجع به روز وقوف عرفات با تقويم كشورهايشان و با احكام محاكم شرعيۀ آن كشورها اختلاف دارد، به حكم قاضى محل تمكين مىنمايند و حدود 400 هزار مسلمان از بلاد مختلف، روز جمعه در عرفات وقوف مىكنند، اغماض نسبت به عدهاى حدود سه هزار نفر در وقوف روز بعد، كه به منزلۀ اجازۀ ضمنى اين عمل است، اسباب تفرقۀ مسلمين مىشود و دولت سعودى كه دولت اسلامى است، به هيچوجه نمىتواند با چنين امرى موافقت نمايد. و اكيداً از حضرت آيتاللّٰه تقاضا مىنمايند كه به ايرانيان دستور دهند از اجماع ساير مسلمين خارج نشوند و در همان روزى كه سايرين در عرفات وقوف مىنمايند وقوف كنند.
و در خاتمه از قول امير چنين تذكر دادند كه اولياى امور نسبت به كسانى كه برخلاف اجماع مسلمين قيام كنند و روز شنبه به عرفات يا شب يكشنبه به مشعرالحرام روند، نهايت شدّت را اعمال خواهد كرد.
جواب مزبور را به عرض حضرت آيتاللّٰه رساندم، در اين اثنا؛ يعنى قبل از بازگشت بنده و ابلاغ پيغام مزبور، يكى از آقايان علما، به نام بحرالعلوم، به ملاقات حضرت آيتاللّٰه آمده و اظهار نمودند كه دو نفر از شيعيان كه يكى از آنها از اهالى كويت است و هر دو، مورد اطمينان ايشاناند، شهادت به رؤيت هلال در شب جمعه 31 مرداد دادهاند. آقاى شمس قنات آبادى هم شهادت دادند كه شب جمعه مزبور در موقعى كه از شميران به تهران مىآمدند بدون هيچ زحمتى ماه را ديدهاند، آقاى عباس ناجى داماد آيتاللّٰه هم كه در آن شب همراه آقاى قنات آبادى بود، اين شهادت را تأييد نمود و از مجموع اين شهادات، نزد حضرت آيتاللّٰه رويت هلال ذىحجه در شب جمعه 31 مرداد ثابت گرديد. و اختلاف دو روز به يك روز مبدّل شد. و چون با اختلاف افق، اختلاف يك روز امر عادى است، رؤيت هلال در حجاز به شب پنجشنبه سىام مرداد جزو امور محتمله در آمد و چون علم به خلاف آن نداشتند؛ يعنى نمىتوانستند قطع داشته باشند كه ادعاى رؤيت اهالى اينجا برخلاف حقيقت است، مطابق موازين فقهى، حكم به متابعت دادند، بهخصوص كه بعضى از اجلّۀ فقهاى شيعه حتّى با علم به خلاف