41باب به عمل مىآيد، نمىتوان گفت آنها اشتباه كردهاند و جز كشور عربى سعودى، تمام كشورهاى اسلامى به خطا رفتهاند!
پس از اين مقدمه، از ايشان خواستم جريان را به نحو مقتضى به امير فيصل كه شخص روشن و فهميدهاى است، برساند و همانطور كه آيتاللّٰه خواسته بودند، محرمانه از ايشان تقاضا كنيد دستور دهند مأمورين شهربانى مزاحم و متعرض عدهاى كه روز بعد در عرفات مىمانند و شب بعد به مشعر مىروند، نشوند.
نامبرده با اينكه باطناً با بنده هم عقيده بود، اظهار نمود: استدلالهاى نجومى و رياضى در اينجا بى اثر است و در مقابل حكم محكمۀ شرعيه جز تمكين چارهاى نيست.
امير فيصل هم با بودن امير سعود، كارى نمىتواند بكند. بهتر است در اين باب با امير سعود مذاكره شود.
اگرچه معلوم بود كه مذاكره با امير سعود هم اثرى ندارد و رييس دفتر امير فيصل براى اينكه از مداخله در اين موضوع حساس راحت شود، بنده را به امير سعود حواله كرده است. چون در اين باب حضرت آيتاللّٰه اصرار داشتند، [براى] گرفتن وقت ملاقات از منشى مخصوص امير سعود به كاخ وليعهد رفتم و وقتى آنجا رسيدم كه امير سعود مشغول صرف نهار بود.
سوابق بنده با منشى مخصوص امير سعود كه اخيراً عهدهدار اين پست شده است، زياد نبود؛ لذا خود را به نحو مقتضى به او معرفى نموده، سوابق و علاقهام را به كشور عربى سعودى خاطر نشان كردم و با ذكر موقعيت ممتاز حضرت آيتاللّٰه كاشانى در عالم اسلام و لزوم جلب رضايت او و حسن اثر آن در ميان ايرانيان و ساير مسلمانان، جريان را به نحو مقتضى بيان نموده، گفتم: درخواست حضرت آيتاللّٰه اين نيست كه اجازۀ وقوف مخصوص به ايرانيان بدهند، [بلكه] تنها تقاضايشان اين است كه براى اشخاصى كه مىخواهند عمل به احتياط نمايند و براى وقوف اضطرارى مىخواهند روز شنبه به عرفات [و] شب يكشنبه به مشعر بروند سختگيرى نكنند؛ يعنى مأمورين شهربانى نسبت به اين قبيل اشخاص اغماض و چشمپوشى نمايند و مخصوصاً خاطر نشان نمودم كه اين عمل صورت معاملۀ استثنايى نسبت به ايرانيان و موافقت با وقوف مخصوص براى آنها را به خود نخواهد گرفت.
نامبرده جريان را به عرض امير سعود رسانيد و درجواب با ابلاغ مراتب احترام و