29مىگرفت و حالت اصلى خود را از دست داده بود. داستان عبرتآموز آن را ازرقى به نقل از محمد بن اسحاق اينگونه نقل كرده است:
چون جُرهميان در منطقۀ حرم طغيان و سركشى كردند، مردى از ايشان با زنى وارد كعبه شد و با او در آميخت و آن دو به صورت سنگ مسخ شدند. نام مرد اساف پسر بغاء بود و نام زن نائله دختر ذئب. آن دو مجسمه را از كعبه بيرون آوردند، يكى را در كوه صفا و ديگرى را در كوه مروه نهادند و منظور اصلى، آن بود كه مردم عبرت بگيرند و از چنان كارهايى خوددارى كنند و ببينند بر سر آن دو چه آمده است! اين وضعيت ادامه داشت تا اينكه اندك اندك هر كس به صفا و مروه مىرفت، به آن دو مجسمه دست مىكشيد و اين دو مجسمه رفته رفته به صورت دو بت در آمدند و مورد پرستش واقع شدند. تا آنكه روز فتح مكه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را همراه با بتهاى ديگر شكست. 1پس از بعثت، برخى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله گمان مىكردند با وجود بتها روى كوه صفا و مروه، موحّدان بايد سعى را ترك كنند، ليكن خداوند با فرستادن وحى، به آنان آموخت كه حضور خود را در سعى حفظ نموده، رفته رفته زمينه را براى نابودى بت و بت پرستى فراهم سازند:
إِنَّ الصَّفٰا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاٰ جُنٰاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمٰا وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللّٰهَ شٰاكِرٌ عَلِيمٌ. 2
«سعى صفا و مروه از شعائر دين است. پس هركس كه حج خانه كند يا اعمال مخصوص عمره به جاى آورد، باكى بر او نيست كه سعى صفا و مروه را نيز بهجاى آورد و هركس به راه خير و نيكى بشتابد، خدا پاداش وى را خواهد داد كه او به همۀ امور خلق عالِم است.»
وقتى اين آيه نازل شد، اين شبهه را كه «با بودن بتها ديگر نبايد ميان صفا و مروه سعى كرد» از بين برد و نيز به اهميت صفا و مروه اشاره نموده و آن را از شعار دين خدا برشمرد. پس به همين دليل، سعى صفا و مروه از اركان حج است و اگر عمداً ترك شود حج باطل است.