28به خود مىپيچيد. مادر بيم كرد كه اسماعيل بميرد و اندوهگين شد و با خود گفت چه بهتر كه از پيش او بروم تا شاهد مرگ او نباشم.
مادر اسماعيل بالاى كره صفا رفت كه به اطراف مشرف شود، به اين اميد كه شايد در صحرا كسى را ببيند و سپس به كوه مروه نگريست و گفت: خوب است ميان دو كوه آمد و شد كنم تا اگر كودك بميرد شاهد مرگ او نباشم و هفت بار ميان دو كوه آمد و شد كرد.»
ابن عباس گفته است: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: به همين جهت سعى ميان صفا و مروه معمول شد و مردم ميان آن سعى مىكنند.
«مادر برگشت و كودك خود را به همان حال ديد كه بر خود مىپيچيد، ناگاه صدايى شنيد، نگريست و كسى را نديد. گفت: صداى تو را شنيدم اگر خيرى پيش تو هست، مرا يارى كن و به فريادم رس. در اين هنگام جبرئيل بر او آشكار شد. مادر اسماعيل از پى او به راه افتاد و جبرئيل با پاى خود به چاه زمزم كوفت و از همانجا آب بر روى زمين آشكار شد.»
ابن عباس مىافزايد پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: مادر اسماعيل مقدارى خاك و شن بر گرد آن ريخت كه مبادا پيش از آنكه مشك را بياورد و از آب پر كند، آب به زمين فرو شود و نيز فرمودند: اگر مادر اسماعيل چنان نمىكرد، چشمۀ روانى مىشد.
مادر اسماعيل مشك خود را آورده، آب برداشت و آشاميد و پستانش پر از شير شد و پسرش را شير داد.» 1ابن عباس گويد: نخستين كسى كه ميان صفا و مروه دويد، مادر اسماعيل بود و بهدنبال هفت مرتبه آمد و شد ميان صفا و مروه، اين عمل سنت شد و نخستين بار ابراهيم خليل عليه السلام همراه با فرزندش اسماعيل عليه السلام اين سنت الهى را انجام دادند. به دنبال ابراهيم عليه السلام، پيامبران ديگر نيز پس از انجام طواف و خواندن نماز پشت مقام، به سعى آمده، سعى صفا و مروه مىكردند.
در دورۀ جاهلى نيز سعى ميان صفا و مروه يكى از مناسك حج بوده است كه هفت بار سعى را انجام مىدادند، با اين تفاوت كه ميان دو صنم «اساف» و «نائله» انجام