25است؛ «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ، عَرَفَ رَبَّهُ» . 1از اين رو، وقتى تو خانۀ خدا را قصد كنى، در واقع خودت را قصد كردهاى.
پس آنگاه كه به خود رسيدى، خود را شناختى، وقتى خود را شناختى، خدايت را شناختى، كه علم صحيح همين شناخت است؛ زيرا دليل گاهى خلاف مدلول است و گاهى عين مدلول. و هيچ دلالت كنندهاى، دلالت كنندهتر از خود چيز بر خودش نيست. 2بنابراين، آدمى وقتى از خود به خود مىرسد، در واقع از خود به خدا رسيده است. اقبال لاهورى در اين زمينه اينگونه سروده است:
كرا جويى، چرا در پيچ و تابى
لبّيك در بيت
محيىالدين در تفسير معناى «البيت» مىگويد: بيت، جايى است كه انسان در آن بيتوته كرده و شب را به سحر مىرساند. به همين دليل بيت را بدين نام ناميدهاند كه صاحب بيت، شب را در آن به سر مىبرد. البته بيت منافع ديگر نيز دارد ولى هيچكدام به اين اهميت نيست.
خداوند نيز گويى در بيت خود، بيتوته كرده و زائران خانهاش را اكرام مىكند. البته او هميشه درخانه خود هست ولى در هنگام بيتوته؛ يعنى در شبها تجلّياتش بيش از ساير اوقات است. به همين جهت، پيامبر عزيزش را - كه درود خدا بر او باد - شب هنگام از خانهاش به سوى معراج برد. از اين رو ارواح مؤمنان در خواب شبانه عروج كرده و آيات الهى را رؤيت مىكنند. بنابراين، آنكه وارد خانۀ خدا مىشود، نداى خدايش را اجابت كرده و در محضر خاص او حاضر گشته است. پس ادب بندگى اقتضا مىكند كه با صداى رسا نداى خدايش را لبيك گويد. ليكن آنگونه كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله گفته است: بر گفتۀ پيامبر نه بيفزايد و نه از گفتهاش بكاهد؛ زيرا او داناترين مردم به خداوند است و دانايى ما به خدا نيز از طريق وى حاصل شده و با لبيك گفتن بهگونهاى كه پيامبر گفته است، به بارگاه خدا تشرف حاصل كرده و به چشم پيامبراكرم كه كاملترين چشمهاست، به تجلّيات الهى نظر مىكنيم.